فیک جونگ کوک فصل۲ پارت۵

+هیچی دیگه ولش کن
_میگی یا نه
+من چندروز بود حالم بد بود مثل قبل نبودم امروز داشتم آشپزخونه کار می‌کردم که یهو چشمام سیاهی رفت و وقتی بیدار شدم دیدم تو بیمارستانم حرف های دکتر و شین وو رو شنیدم که گفتن بخاطر ضعف و استرسه
_خیل خوب حالا پاشو بریم دکتر ببینم باید چیکار کنیم
+عزیزم من الان حالم خوبه
_باشه ولی بعدا باید بریم
+اوهوم
_پاشو لباس عوض کن بعدش استراحت کن بزار یکم از این ضعفت کم شه
+باشه
(الان ا/ت از کوک ی دست لباس گرفته و میخواد عوض کنه)
+رو تو اونور کن
_عزیزم من همه جوره ی تو رو دیدم دیگه خجالت نداره که
(بچه ها چون ا/ت بخاطر کتک هایی که از شین وو خورده بود بدنش زخمی و کبود بود و نمی‌خواست جونگ کوک رو نگران کنه)
_بده من اینو
+باشه باشه خودم میپوشم
(ا/ت لباسش رو دراورد)
_ا/ت چرا انقدر بدن سفیدت زخم و کبود شده
+آخه........آخه........شین وو میزدم
_چی میزدت
+اره
_خودت رو ناراحت نکن پوستش رو میکنم
+اوهوم
(کوک رفت کرم بیاره تا رخم های ا/ت رو ببنده)
+کوک
_جانم
+هنوزم دوسم داری
_معلومه )یهو تهیونگ اومد)
÷اگر دوست نداشت مطمئن باش اعتیاد به الکل پیدا نمی‌کرد
+ت...تو اعتیاد به الکل داری
_نه به لطفا یونا تهیونگ تو ۱ هفته کاملا پاک شدم ولی مدت ترکم ۲ ماه زمان برد
+واقعا مرسی تهیونگ مرسی یونا
(یهو کوک دست ا/ت رو گرفت و پرتش کرد رو تخت شروع کرد به




خماری
لایک ها زیاد





ببخشید این پارت کم شد