پارت دادم حال کنید41
کارای:شیر زنی هستیا آسونا😐😂
آسونا:آریگاتو کارای سان😂
کارای:خب دیگه بچه ها من باید برم
ناعومی:چراااااا میموندی خب
کارای:کار دارم ....راستی براتون هدیه خریدم من که رفتم یکم دیگه میاد فعلا بای
همه: بایییییییییییی
کارای سوار موتورش شد سیکش.....چیز نه ببخشید از اون محوطه خارج شد😂💔
رسید به ساحل
هنوز نرفته بودن بقیه بچه ها هوا هم تقریبا ابری بود
کارای:سلام بر اهل دلاششششششششش
سیمکا و مانا و کانا حجوم اوردن طرفش
کارای:یاااااا ابلللللللفضضضضضضضضضض.....یا خداااااااا .....یا کیساکیه هانما پرستتتتتتتت
ندایی از سویی آمد: تو چیکار منو هانما داری عفریته
کارای:گومناسای کیساکی پدر مادر خواهر برادر پریود 😐💔
ندا:گوه نخور وگرنه میام میزنم تو سرت
یه ندا دیگه:بیا دیگه عشقم (هانماعه💔😂)
ندا:اومدم عزیزم ....کارای بار اخرت باشه پای منو هانما رو پیش میکشی من فقط میکشم میرم خدافظ
کانا:کارای حتی رید تو اصاب کیساکی پدر فاسد😐😂
کارای:همچنان فریاد میزند*
کارای وایساد:واسا بینم اصن چرا شما دنبالم میدویین و من فرار میکنم😐💔
که کایا ترمزش کار نکرد افتاد رو کارای
کارای:داد فرا بنفش*آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
کایا:ببند بابا مگه چیشد یه افتادن ساده بود
کارای:من زخمامو سوزونده بودمممم
سیلکا:هن؟
کارای:من رفتم زخمام که به خاطر کانا باز شده بود رو سوزوندم که دیه مشکل درست نکنه پس فکر کردید چرا تیشرت تنمه 😐💔الان ریده شد به وضعم همه جام میسوزههههههههههه
مایا:وات د فاخ
کایا:سوزوندی؟تو که میگفتی نمیسوزونی
کارای:زیاد درد کرد رفتم سوزوندم و به گوه خوردن افتادم حالا هم از روم پا شو کره خرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
کایا:یدونه خوابوند در گوش کارای:خفه شو عنتر برقی بی پدر مادر سرم رف
کارای:پاشو دیگه 🚬😐
کایا پاشد
کارای:خب؟
چیفویو:خب به جمالتون کارای سان😊
کارای:فدات
کانا:الان چرا عین هویج وایسادیم بریم اب بازیییی😂
باکوگو:خودت درون فعالیست درون تو کانا سان😊😂
کارای:خواستی فلسفیش کنی فلسطینیش کردی که داشم 😂😐
...راستی هینا و اما و یوزوها کجان😐
مایکی:نمد کسی ندیده
که یهو اما با یه سطل پر آب اومد پاچبد رو دراکن *بچم قدش نمیرسه بریزه رو کلش 😐😂*
هینا هم رو تاکه
ولی این وسط یوزها پیداش نبود که یهو
یوزها با دوتا سطل آب اومد ریخت رو کل سلاطین توکیو😂😐
کارای جا خالی داد که بهش نریخت
اما:نقشمون این نبود یوزوهااااااا
یوزوها:ولی حال داد 😂
کایا:تو جرش میدی یا من بدم ؟😂
مایا:باهم جرش میدیم😐
و حمله کردن طرف یوزوها
یوزها: یااللله الفرارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
خلاصه بعد کل جنگولک بازی و خوشحالی*
.....
آسونا:آریگاتو کارای سان😂
کارای:خب دیگه بچه ها من باید برم
ناعومی:چراااااا میموندی خب
کارای:کار دارم ....راستی براتون هدیه خریدم من که رفتم یکم دیگه میاد فعلا بای
همه: بایییییییییییی
کارای سوار موتورش شد سیکش.....چیز نه ببخشید از اون محوطه خارج شد😂💔
رسید به ساحل
هنوز نرفته بودن بقیه بچه ها هوا هم تقریبا ابری بود
کارای:سلام بر اهل دلاششششششششش
سیمکا و مانا و کانا حجوم اوردن طرفش
کارای:یاااااا ابلللللللفضضضضضضضضضض.....یا خداااااااا .....یا کیساکیه هانما پرستتتتتتتت
ندایی از سویی آمد: تو چیکار منو هانما داری عفریته
کارای:گومناسای کیساکی پدر مادر خواهر برادر پریود 😐💔
ندا:گوه نخور وگرنه میام میزنم تو سرت
یه ندا دیگه:بیا دیگه عشقم (هانماعه💔😂)
ندا:اومدم عزیزم ....کارای بار اخرت باشه پای منو هانما رو پیش میکشی من فقط میکشم میرم خدافظ
کانا:کارای حتی رید تو اصاب کیساکی پدر فاسد😐😂
کارای:همچنان فریاد میزند*
کارای وایساد:واسا بینم اصن چرا شما دنبالم میدویین و من فرار میکنم😐💔
که کایا ترمزش کار نکرد افتاد رو کارای
کارای:داد فرا بنفش*آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
کایا:ببند بابا مگه چیشد یه افتادن ساده بود
کارای:من زخمامو سوزونده بودمممم
سیلکا:هن؟
کارای:من رفتم زخمام که به خاطر کانا باز شده بود رو سوزوندم که دیه مشکل درست نکنه پس فکر کردید چرا تیشرت تنمه 😐💔الان ریده شد به وضعم همه جام میسوزههههههههههه
مایا:وات د فاخ
کایا:سوزوندی؟تو که میگفتی نمیسوزونی
کارای:زیاد درد کرد رفتم سوزوندم و به گوه خوردن افتادم حالا هم از روم پا شو کره خرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
کایا:یدونه خوابوند در گوش کارای:خفه شو عنتر برقی بی پدر مادر سرم رف
کارای:پاشو دیگه 🚬😐
کایا پاشد
کارای:خب؟
چیفویو:خب به جمالتون کارای سان😊
کارای:فدات
کانا:الان چرا عین هویج وایسادیم بریم اب بازیییی😂
باکوگو:خودت درون فعالیست درون تو کانا سان😊😂
کارای:خواستی فلسفیش کنی فلسطینیش کردی که داشم 😂😐
...راستی هینا و اما و یوزوها کجان😐
مایکی:نمد کسی ندیده
که یهو اما با یه سطل پر آب اومد پاچبد رو دراکن *بچم قدش نمیرسه بریزه رو کلش 😐😂*
هینا هم رو تاکه
ولی این وسط یوزها پیداش نبود که یهو
یوزها با دوتا سطل آب اومد ریخت رو کل سلاطین توکیو😂😐
کارای جا خالی داد که بهش نریخت
اما:نقشمون این نبود یوزوهااااااا
یوزوها:ولی حال داد 😂
کایا:تو جرش میدی یا من بدم ؟😂
مایا:باهم جرش میدیم😐
و حمله کردن طرف یوزوها
یوزها: یااللله الفرارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
خلاصه بعد کل جنگولک بازی و خوشحالی*
.....
۴.۶k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.