مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل‌وحشی🖤
ا/ت:الو لویی آنا بیاید خونه من جئون توهم به شوگا و‌تهیونگ‌و‌جیمین بگو بیان اینجا بدو زود باش بدو بدو رفتم توی اتاقم دستگاه ضبط رو اوردم و دستگاه وصل به خونه هم اوردم رفتم پایین دستگاه رو وصل کردم به گوشیم و‌خونشون شروع کردم ضبط کردن خودمم رفتم سر نقشه و صداش توی خونه میپیچید خوب من چنتا کارو باهم میتونم انجام بدم پس باهم انجام میدادم نقشه رو آماده کردم فهمیدم اون یارو توی‌خونشون‌هست و داره یه چیزایی ازشون میگیره‌خوبه کارش خوبه بالاخره بچه ها اومدن لویی‌و آنا سه نفرو از توی گروه‌میخوام ک برن توی خونه آرون و این بمب هارو کار بزارن شوگا جیمین و تهیونگ شماهم باید به من کمک کنید جئون توهم همین طور من فاتحه اون آرون رو میخونم بی همه چیز
لویی: بهم زنگ زد و گفت دو نفرو فرستادم لیسا و جنی هم کارشون تموم شد و اون بمب هارو‌به اون‌دو نفر دادن منم از‌توی گوشیم داشتم چکشون میکردم شوگا و تهیونگ رو فرستادم نزدیک خونش و‌جیمین و جئون هم پیش من بودن ساعت چهار صبح‌بود ک لویی‌گفت بمب ها جا گذاری شده هست اون یارو بهم زنگ زد و گفت کدوم جاها بیشتر توی دید. هست و بیشتر اونجا ها میره منم به آنا گفتم آنا هم به اونا گفت کجا بزازن
با نصف تیم راه افتادم سمت خونش ک کلیدی ک توی دستم بود رو فشار دادم کم‌کم بو‌ن توی‌خونشون پیچید منو جیمین و تهیونگ و شوگا و لویی‌و آنا جئون با ماسک وارد شدیم همه می دویدن درو بستم به بقیه گفتم برن زن اون یارو و بچش رو نجات بدن آرون اومد سمتم یقم رو گرفت و‌کم‌کم داشت می افتاد ک از جیبش ی چاقو‌در اورد زد توی شکمم تا ته فرو‌رفت اااااه بی همه چیززز با پام زودم توی شکمش با بی رحمی چاقو‌رو‌در اوردم و پنج باز زدم توی شکمش بقیه میومدن سمتم ک با ی چک‌میخوابیدن اوه‌اوه رسیدم به مکان اصلی با پام درو باز کردم رفتم توی اتاق رفتم بغل تلوزیونش ی دکمه بود زدم ک چرخید اینه ایول رفتم‌تو به ی دیوار که روش همه مافیا های کره بودن الان فقط گروهه گربه و منو جئون و اسب‌مونده و‌گاو‌میش خب گاومیش افتضاح هست گروهش‌تاحالا ندیدمشون‌ولی بقیه یا به دست گروه‌من یا آرون از بین رفت اطلاعات لازم‌رو گرفتم رفتم بیرون داشتیم می اومدیم ک دوباره خونه رو آتیش زدم روی لباسم یه سوییشرت پوشیدم ک معلوم نشه خونش درد میکرد
وسط‌حال نشستم و داشتم روی پرونده گروه‌گاو میش رو‌نگاه میکردم که‌جئون با خوراکی اومد ساعت شیش بود هنوز بیدار بودیم
چرا نخوابیدی
کوک: خوابم‌نبرد این چیه
گروه گاو‌میش‌میخوام نابودش کنم ولی‌هرکی جلوش بوده رو به خاک‌نشوندن
کوک: اهوم
پارت‌چهل و‌یک🖤👸🏻
ا/ت:الو لویی آنا بیاید خونه من جئون توهم به شوگا و‌تهیونگ‌و‌جیمین بگو بیان اینجا بدو زود باش بدو بدو رفتم توی اتاقم دستگاه ضبط رو اوردم و دستگاه وصل به خونه هم اوردم رفتم پایین دستگاه رو وصل کردم به گوشیم و‌خونشون شروع کردم ضبط کردن خودمم رفتم سر نقشه و صداش توی خونه میپیچید خوب من چنتا کارو باهم میتونم انجام بدم پس باهم انجام میدادم نقشه رو آماده کردم فهمیدم اون یارو توی‌خونشون‌هست و داره یه چیزایی ازشون میگیره‌خوبه کارش خوبه بالاخره بچه ها اومدن لویی‌و آنا سه نفرو از توی گروه‌میخوام ک برن توی خونه آرون و این بمب هارو کار بزارن شوگا جیمین و تهیونگ شماهم باید به من کمک کنید جئون توهم همین طور من فاتحه اون آرون رو میخونم بی همه چیز
لویی: بهم زنگ زد و گفت دو نفرو فرستادم لیسا و جنی هم کارشون تموم شد و اون بمب هارو‌به اون‌دو نفر دادن منم از‌توی گوشیم داشتم چکشون میکردم شوگا و تهیونگ رو فرستادم نزدیک خونش و‌جیمین و جئون هم پیش من بودن ساعت چهار صبح‌بود ک لویی‌گفت بمب ها جا گذاری شده هست اون یارو بهم زنگ زد و گفت کدوم جاها بیشتر توی دید. هست و بیشتر اونجا ها میره منم به آنا گفتم آنا هم به اونا گفت کجا بزازن
با نصف تیم راه افتادم سمت خونش ک کلیدی ک توی دستم بود رو فشار دادم کم‌کم بو‌ن توی‌خونشون پیچید منو جیمین و تهیونگ و شوگا و لویی‌و آنا جئون با ماسک وارد شدیم همه می دویدن درو بستم به بقیه گفتم برن زن اون یارو و بچش رو نجات بدن آرون اومد سمتم یقم رو گرفت و‌کم‌کم داشت می افتاد ک از جیبش ی چاقو‌در اورد زد توی شکمم تا ته فرو‌رفت اااااه بی همه چیززز با پام زودم توی شکمش با بی رحمی چاقو‌رو‌در اوردم و پنج باز زدم توی شکمش بقیه میومدن سمتم ک با ی چک‌میخوابیدن اوه‌اوه رسیدم به مکان اصلی با پام درو باز کردم رفتم توی اتاق رفتم بغل تلوزیونش ی دکمه بود زدم ک چرخید اینه ایول رفتم‌تو به ی دیوار که روش همه مافیا های کره بودن الان فقط گروهه گربه و منو جئون و اسب‌مونده و‌گاو‌میش خب گاومیش افتضاح هست گروهش‌تاحالا ندیدمشون‌ولی بقیه یا به دست گروه‌من یا آرون از بین رفت اطلاعات لازم‌رو گرفتم رفتم بیرون داشتیم می اومدیم ک دوباره خونه رو آتیش زدم روی لباسم یه سوییشرت پوشیدم ک معلوم نشه خونش درد میکرد
وسط‌حال نشستم و داشتم روی پرونده گروه‌گاو میش رو‌نگاه میکردم که‌جئون با خوراکی اومد ساعت شیش بود هنوز بیدار بودیم
چرا نخوابیدی
کوک: خوابم‌نبرد این چیه
گروه گاو‌میش‌میخوام نابودش کنم ولی‌هرکی جلوش بوده رو به خاک‌نشوندن
کوک: اهوم
پارت‌چهل و‌یک🖤👸🏻
۱۱.۷k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
