ادامه ی پارت قبل ببخشید اشتباه اومد حیحیییی 🌝🍷
اگه دیگه پیشم برنمیگشت چی ؟
این فکرا اذابم میداد
فردا صب
ات ات
با ی صدای بیدار شدم
ات ات اتت بیدارشوووو
ا : عهههههه بسه دیگه بیدارم
ت : تو نمیدونی دیشب سرگرد چ جوری نگرانت شده بود
ا : مگه اصلا براش مهمم ؟
ت : بچه میگم نگرانت شده بود بعد تو میگی براش مهمم
ا: اون منو دوست ندارع
ت : چرا داره
ا : تو
صداییی از پست سرم حس کردم
هعی دختر
اون کوک بود
پاشو بریم
برگه مرخصی تو گرفتم انقد هم سوسول بازی در نیار
ات ویو :
پشمام ریخته بود
اما اما ..... سرمم تموم شده ک بیام ( چشم قوره )
چونه مو گرفت و ب سمت خودش برد
گفتم بلند شو
هیچ دیگه خلاصه پرستار اومد سرممو کشید بلند شدم و سرم گیج رفت
داشتم میفتادم ک تهیونگ منو گرف
کوک هم داشت اون ور منو چپ چپ نگاه میکرد
اومدیم خونه کوک میتونست با اون دسته ها راه بره
منم خودمو رو تخت انداختم و چشمامو بستم
و دیدم کوک درو باز کرد
منم خودمو زدم ب خواب و زدم اروم اومد موهام بوسید و کنارم دراز کشید
اروم داشت بهم میگفت : باهات بد رفتاری میکنم چون دوست دارم دوست ندارم پیش مردای دیگه بری دوشت مدارم دست کسی بهت بخوره دوست مدارم با کسی جز من گرم بگیری برقصی ، شنا کنی ، حتی بیفتی و بگیرتنت من خیلی دوست دارم من نمیتونم ولت کنم دختر تو منو خام کردی سرگرد ک ب عشق اعتقاد نداشت حالا عاشق ی دختر کوچولو شده سرگردی ک ۴۵ سال ب کسی نزذیک نشده و احساساتشو بروز نداده الان داره میگه ک عاشقت شده شاید تا لحال عاشق نشدی
من دوست دارم و بلند شدو رفت
این فکرا اذابم میداد
فردا صب
ات ات
با ی صدای بیدار شدم
ات ات اتت بیدارشوووو
ا : عهههههه بسه دیگه بیدارم
ت : تو نمیدونی دیشب سرگرد چ جوری نگرانت شده بود
ا : مگه اصلا براش مهمم ؟
ت : بچه میگم نگرانت شده بود بعد تو میگی براش مهمم
ا: اون منو دوست ندارع
ت : چرا داره
ا : تو
صداییی از پست سرم حس کردم
هعی دختر
اون کوک بود
پاشو بریم
برگه مرخصی تو گرفتم انقد هم سوسول بازی در نیار
ات ویو :
پشمام ریخته بود
اما اما ..... سرمم تموم شده ک بیام ( چشم قوره )
چونه مو گرفت و ب سمت خودش برد
گفتم بلند شو
هیچ دیگه خلاصه پرستار اومد سرممو کشید بلند شدم و سرم گیج رفت
داشتم میفتادم ک تهیونگ منو گرف
کوک هم داشت اون ور منو چپ چپ نگاه میکرد
اومدیم خونه کوک میتونست با اون دسته ها راه بره
منم خودمو رو تخت انداختم و چشمامو بستم
و دیدم کوک درو باز کرد
منم خودمو زدم ب خواب و زدم اروم اومد موهام بوسید و کنارم دراز کشید
اروم داشت بهم میگفت : باهات بد رفتاری میکنم چون دوست دارم دوست ندارم پیش مردای دیگه بری دوشت مدارم دست کسی بهت بخوره دوست مدارم با کسی جز من گرم بگیری برقصی ، شنا کنی ، حتی بیفتی و بگیرتنت من خیلی دوست دارم من نمیتونم ولت کنم دختر تو منو خام کردی سرگرد ک ب عشق اعتقاد نداشت حالا عاشق ی دختر کوچولو شده سرگردی ک ۴۵ سال ب کسی نزذیک نشده و احساساتشو بروز نداده الان داره میگه ک عاشقت شده شاید تا لحال عاشق نشدی
من دوست دارم و بلند شدو رفت
۱۰.۲k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.