پارت ۲۲ ( جنگ یا عشق )
گفتم خواب دیدی خیر باشه ببین منم از همون دختری که گفتی خوشم میاد ولی اون مال من
میشه چون من اول دیدمش بعدم اون به من گفت ......... گفت 😳😳
# گفت چی هااا ربطی نداره کی اونو اول دیده مهم اینه که کیو بیشتر دوست داره بعدم تو قراره
با یکی دیگه ازدواج میکنی ا.ت اینو میدونه؟
+اون بهم گفت که دوستم داره بعدشم بعدشم ؟.........
# ها چی شود چی میخوای بهش بگی ها من بهش هیچی نمیگفتم ولی وقتی بفهمه تتو میمونی
با کلی عذاب وجدان خدا حافظ
زد به شوند و رد شود باید چی میگفتم اون راست میگه من هیچ شانسی ندارم ولی از عاشقی
بودنش دست نمیکشم داشتم میرفتم اتاق پدرم که دیدم ا.ت نشسته و داره با گل ها بازی
میکنه رفتم پیشش که
- میشه بریم یه جایی مثل جنگل بریم یه جای آزاد خسته شودم خیلی فضای قصر بستست
+آره حتما کی بریم ؟😁😁
- همین الان
+ با همین لباسامون من برم به بقیه خبر بدم میخواستم بلند شم که دستمو گرفت
- همین الان با همین لباسامو ن بعدم ۲ دقیقه ای برمیگردیم
لایک لطفا
کامنت بزارین مرسییییییییییییییییییییییی
عاشق تونم خیلی زیاد 😀😀😀😀😁😁😁
میشه چون من اول دیدمش بعدم اون به من گفت ......... گفت 😳😳
# گفت چی هااا ربطی نداره کی اونو اول دیده مهم اینه که کیو بیشتر دوست داره بعدم تو قراره
با یکی دیگه ازدواج میکنی ا.ت اینو میدونه؟
+اون بهم گفت که دوستم داره بعدشم بعدشم ؟.........
# ها چی شود چی میخوای بهش بگی ها من بهش هیچی نمیگفتم ولی وقتی بفهمه تتو میمونی
با کلی عذاب وجدان خدا حافظ
زد به شوند و رد شود باید چی میگفتم اون راست میگه من هیچ شانسی ندارم ولی از عاشقی
بودنش دست نمیکشم داشتم میرفتم اتاق پدرم که دیدم ا.ت نشسته و داره با گل ها بازی
میکنه رفتم پیشش که
- میشه بریم یه جایی مثل جنگل بریم یه جای آزاد خسته شودم خیلی فضای قصر بستست
+آره حتما کی بریم ؟😁😁
- همین الان
+ با همین لباسامون من برم به بقیه خبر بدم میخواستم بلند شم که دستمو گرفت
- همین الان با همین لباسامو ن بعدم ۲ دقیقه ای برمیگردیم
لایک لطفا
کامنت بزارین مرسییییییییییییییییییییییی
عاشق تونم خیلی زیاد 😀😀😀😀😁😁😁
۲۶.۵k
۲۷ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.