part² «💞Crazy love💞»
تقریبا نیم ساعت بعدش رسیدم داشتم تو راهرو قدم میزدم که یهو توسط یه نفر کشیده شدم تو دستشویی بازم مثل همیشه حدسم درست بود اون جیمین بود»
جیمین: به به بیبی گرلم امروز زود تشریف اوردن
رزی:....
جیمین: چیه مثل قبلا بلبل زبونی نمی کنی.. چیه زبونتو موش خورده
رزی: باز چی میخای؟
جیمین: چیزه زیادی نیس اما باید قبول کنی مگه نه بد برات تموم میشه
رزی: باشه ولی منم شرط دارم
«جیمین اون دستی که کنار سرم تکیه داده بودو روبرداشت وبا هردوتا دستاش دستام رو گرفت و فشار داد و خودشو بهم نزدیک تر کرد»
جیمین: از کی تا حالا بیبی گرلم واسم شرط میزاره؟!
«از شنیدن این کلمه متنفر بودم ولی خب دوست نداشتم دیگه با این اسم صدام کنه یا اذیتم کنه ولی خب نمی تونستم کاری هم بکنم مگه نه شاید ازین بدترم میشد پس گفتم»
رزی: باشه باشه شرط نمیذارم حالاهم زود بگو تا کلاسا شروع نشده
«راستش گفتن اون جمله همش یه بهانه بود، نمی خواستم دوباره مثل همیشه کبودی های گردنم و لبام بیشتر بشه چون من ازین کارش متنفر بودم ولی اون عاشقش بود»
جیمین: افرین حالا شد
«بعدش اینبار با یه دستش که کمرمو میگرفت و با اون یه دست دیگش موهامو کنار میزد تو گوشم گفت»
جیمین: امشب من به یه بار میرم و توهم باید به عنوان دوست دخترم به اون بار بیای
«از شنیدن بار بدنم مور مور شد من از بار ها متنفر بودم»
جیمین: شنیدی چی گفتم
رزی: اره ولی چرا از بین این همه دختر تو مدرسه باید منو ببری باخودت؟
جیمین: بخاطر اینکه دلم میخاد تو بیای چونکه بقیه ی دخترا ی مدرسه یه جوره دیگن اما تو اینطوری نیستی
رزی: الان مثلا داری ازم تعریف می کنی خیل خب باشع اما بدون که من با خواسته خودم نمیام تو مجبورم کردی
جیمین: افرین بیبی گرل از همین مخالفت نکردناته که خوشم
میاد
رزی: باشه پس دیگه ولم کن
از زبان راوی:
جیمین: ا..ا.. وایسا هنوز حرفام تموم نشده
بعدش سرشو برد تو گردن رزی و شروع کرد به بوسیدن و بو کشیدن گردنش و بعد گفت»
جیمین: امروزم باید بعد مدرسه بیای خونه ی من پس بعد مدرسه تو حیاط مدرسه منتظرتم
رزی*
اومدم حرف بزنم که لبامو بوسید و رفت و مثل همیشه مانع حرف زدنم شد، ای کاش حداقل نظرمم براش مهم بود:(
مثل همیشه رفتم سر کلاسم ولی وقتی می خواستم سر میزم بشینم یه نامه روی میز نظرمو جلب کرد ಠ_ಠ
برش داشتم و بازش کردم:
("زنگ اخر جلوی حیاط منتظرتم بیب اوکی، جیمین")
نامه رو تو جیبم گذاشتمو و صبر کردم تا مدرسه کوفتی تموم شه
.
.
.
.
.
خب خب امیدوارم که خوشتون بیاد اینکه حمایت یادتون نره خوشملام🙃✨💜
like²⁰
جیمین: به به بیبی گرلم امروز زود تشریف اوردن
رزی:....
جیمین: چیه مثل قبلا بلبل زبونی نمی کنی.. چیه زبونتو موش خورده
رزی: باز چی میخای؟
جیمین: چیزه زیادی نیس اما باید قبول کنی مگه نه بد برات تموم میشه
رزی: باشه ولی منم شرط دارم
«جیمین اون دستی که کنار سرم تکیه داده بودو روبرداشت وبا هردوتا دستاش دستام رو گرفت و فشار داد و خودشو بهم نزدیک تر کرد»
جیمین: از کی تا حالا بیبی گرلم واسم شرط میزاره؟!
«از شنیدن این کلمه متنفر بودم ولی خب دوست نداشتم دیگه با این اسم صدام کنه یا اذیتم کنه ولی خب نمی تونستم کاری هم بکنم مگه نه شاید ازین بدترم میشد پس گفتم»
رزی: باشه باشه شرط نمیذارم حالاهم زود بگو تا کلاسا شروع نشده
«راستش گفتن اون جمله همش یه بهانه بود، نمی خواستم دوباره مثل همیشه کبودی های گردنم و لبام بیشتر بشه چون من ازین کارش متنفر بودم ولی اون عاشقش بود»
جیمین: افرین حالا شد
«بعدش اینبار با یه دستش که کمرمو میگرفت و با اون یه دست دیگش موهامو کنار میزد تو گوشم گفت»
جیمین: امشب من به یه بار میرم و توهم باید به عنوان دوست دخترم به اون بار بیای
«از شنیدن بار بدنم مور مور شد من از بار ها متنفر بودم»
جیمین: شنیدی چی گفتم
رزی: اره ولی چرا از بین این همه دختر تو مدرسه باید منو ببری باخودت؟
جیمین: بخاطر اینکه دلم میخاد تو بیای چونکه بقیه ی دخترا ی مدرسه یه جوره دیگن اما تو اینطوری نیستی
رزی: الان مثلا داری ازم تعریف می کنی خیل خب باشع اما بدون که من با خواسته خودم نمیام تو مجبورم کردی
جیمین: افرین بیبی گرل از همین مخالفت نکردناته که خوشم
میاد
رزی: باشه پس دیگه ولم کن
از زبان راوی:
جیمین: ا..ا.. وایسا هنوز حرفام تموم نشده
بعدش سرشو برد تو گردن رزی و شروع کرد به بوسیدن و بو کشیدن گردنش و بعد گفت»
جیمین: امروزم باید بعد مدرسه بیای خونه ی من پس بعد مدرسه تو حیاط مدرسه منتظرتم
رزی*
اومدم حرف بزنم که لبامو بوسید و رفت و مثل همیشه مانع حرف زدنم شد، ای کاش حداقل نظرمم براش مهم بود:(
مثل همیشه رفتم سر کلاسم ولی وقتی می خواستم سر میزم بشینم یه نامه روی میز نظرمو جلب کرد ಠ_ಠ
برش داشتم و بازش کردم:
("زنگ اخر جلوی حیاط منتظرتم بیب اوکی، جیمین")
نامه رو تو جیبم گذاشتمو و صبر کردم تا مدرسه کوفتی تموم شه
.
.
.
.
.
خب خب امیدوارم که خوشتون بیاد اینکه حمایت یادتون نره خوشملام🙃✨💜
like²⁰
۳۲.۰k
۱۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.