jinus p38
تا به خودش اومد لبش رو به دندون گرفت و دست هاشو به هم می کشید
"مادرش از من متنفر بود ، منم دوسش داشتم و نمیخواستم اذیت بشه "
با تعجب لب زد
"ولی ، شما که کاری نکردید اون لیاقت نداشته " a,t
دخترش رو به آغوش گرفت و با لبخند بهش جواب داد
" بعضی وقتا ، کدورت پایان هر جواب نیست ؛ پسرا توی ابراز احساسات خوب نیستن و منم یکی از اونا بودم و هرگز نتونستم بهش بگم چقدر دوسش دارم که شاید نره !"
انقدر غرق در حرفش شد که نفهمید به چه سرعتی ازش دور شدن
روی صندلی نشست و سرش رو گرفت ، نمی فهمید
قلب خودش صمیمانه از این انتقام مهمان نوازی میکرد پس چه حسی بود که میخواست جلوش رو بگیره ؟
" برای چی گذاشتی لمست کنم؟" jk
صدای جئون بود ، گیج سرش رو بالا اورد که دید دست به سینه جلوش ایستاده
"برو حوصله تو ندارم ، چقدر پیله ای " a,t
" تا جواب سوالم و ندی نمیرم "jk
پوزخند زد و از روی صندلی بلند شد
" بعضی سوالا بدون جواب قشنگ ترن" a,t
یه قدم برداشت که داد جئون گوشاش رو کر کرد
" بهم بگو !" jk
پوزخند گشاد تر شد و نیم صفحه چرخید
" میخوای بدونی؟ چون رقیب سر سختی بودی و با دوتا حرف نتونستم از پست بر بیام ، بخاطر همین!" a,t
دور شد که صدای عصبی اما پر از تعجب جئون به گوشش خورد
" هر کس دیگه ای هم جای من بود ، اینکارو میکردی؟" jk
"بهت گفتم ، چیزی جلوی من و نمیگیره " a,t
" میکردیییی" jk
از دادش کر شد و اخم کرد
" آره!"a,t
"مادرش از من متنفر بود ، منم دوسش داشتم و نمیخواستم اذیت بشه "
با تعجب لب زد
"ولی ، شما که کاری نکردید اون لیاقت نداشته " a,t
دخترش رو به آغوش گرفت و با لبخند بهش جواب داد
" بعضی وقتا ، کدورت پایان هر جواب نیست ؛ پسرا توی ابراز احساسات خوب نیستن و منم یکی از اونا بودم و هرگز نتونستم بهش بگم چقدر دوسش دارم که شاید نره !"
انقدر غرق در حرفش شد که نفهمید به چه سرعتی ازش دور شدن
روی صندلی نشست و سرش رو گرفت ، نمی فهمید
قلب خودش صمیمانه از این انتقام مهمان نوازی میکرد پس چه حسی بود که میخواست جلوش رو بگیره ؟
" برای چی گذاشتی لمست کنم؟" jk
صدای جئون بود ، گیج سرش رو بالا اورد که دید دست به سینه جلوش ایستاده
"برو حوصله تو ندارم ، چقدر پیله ای " a,t
" تا جواب سوالم و ندی نمیرم "jk
پوزخند زد و از روی صندلی بلند شد
" بعضی سوالا بدون جواب قشنگ ترن" a,t
یه قدم برداشت که داد جئون گوشاش رو کر کرد
" بهم بگو !" jk
پوزخند گشاد تر شد و نیم صفحه چرخید
" میخوای بدونی؟ چون رقیب سر سختی بودی و با دوتا حرف نتونستم از پست بر بیام ، بخاطر همین!" a,t
دور شد که صدای عصبی اما پر از تعجب جئون به گوشش خورد
" هر کس دیگه ای هم جای من بود ، اینکارو میکردی؟" jk
"بهت گفتم ، چیزی جلوی من و نمیگیره " a,t
" میکردیییی" jk
از دادش کر شد و اخم کرد
" آره!"a,t
۴۲.۳k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.