رمان قلب سیاه 🖤
رمان قلب سیاه 🖤
Part16
#دیانا
ارسلان رفت غذاها و تحویل بگیره که یهو یه پسر اومد سمتم
پسره: جون خوشگله
دیانا :برو مزاحم نشو
پسره: نمیرم میخای چکار کنی
دیانا: الان که دوست پسرم اومد میفهمی (خطاب به ارسلان)
پسره: اگ رل داری چرا تنها نشستی
دیانا: چون رفته غذا رو تحویل بگیره
پسره : به من دروغ نگو عشقم
دیانا: اوق حالم بهم خورد
پسره: حداقل یه کام بده
دیانا: برو گمشو
پسره: بدون لبت جایی نمیرم
دیانا: به هیمن خیال باش
پسره: همون موقع لبم گذاشتم رو لباش
ارسلان: غذارو تحویل گرفته بودم که دیدم دیانا داره به یه پسره لب میده
با دوو رفتم سمت پسره هلش دادم افتاد
دیانا: ارسلان مراقب باش
ارسلان: پسره عوضی ک*نی ک*کش مگ تو ناموس نداری دوست داری تو کوچه خیابون از خاهر و مادرت لب گرفته بشه
پسره: تو کیش باشی بچه پرو
ارسلان : تو فک کن همه کسش چه فرقی به حال توی اشغال داره
پسره: حرف دهنت رو بفهما
ارسلان: با ناموس مردم لب میگیری گوه خوری هم میکنی پسره ج*ده
یه سیلی بهش زدم دوتا مشت هم زدم تو شکمش
پسره: گوه خوردم نوکرتم بزا برم
ارسلان: گمشوو
دیانا: ارسلان
ارسلان : هیچی نگو دیانا
خانم این غذا رو بسته بندی کن میبریم
نویسنده: تو این شرایط هم به فکر شکمتی😂
ارسلان: وسایلت بردار سوار ماشین شو...
Part16
#دیانا
ارسلان رفت غذاها و تحویل بگیره که یهو یه پسر اومد سمتم
پسره: جون خوشگله
دیانا :برو مزاحم نشو
پسره: نمیرم میخای چکار کنی
دیانا: الان که دوست پسرم اومد میفهمی (خطاب به ارسلان)
پسره: اگ رل داری چرا تنها نشستی
دیانا: چون رفته غذا رو تحویل بگیره
پسره : به من دروغ نگو عشقم
دیانا: اوق حالم بهم خورد
پسره: حداقل یه کام بده
دیانا: برو گمشو
پسره: بدون لبت جایی نمیرم
دیانا: به هیمن خیال باش
پسره: همون موقع لبم گذاشتم رو لباش
ارسلان: غذارو تحویل گرفته بودم که دیدم دیانا داره به یه پسره لب میده
با دوو رفتم سمت پسره هلش دادم افتاد
دیانا: ارسلان مراقب باش
ارسلان: پسره عوضی ک*نی ک*کش مگ تو ناموس نداری دوست داری تو کوچه خیابون از خاهر و مادرت لب گرفته بشه
پسره: تو کیش باشی بچه پرو
ارسلان : تو فک کن همه کسش چه فرقی به حال توی اشغال داره
پسره: حرف دهنت رو بفهما
ارسلان: با ناموس مردم لب میگیری گوه خوری هم میکنی پسره ج*ده
یه سیلی بهش زدم دوتا مشت هم زدم تو شکمش
پسره: گوه خوردم نوکرتم بزا برم
ارسلان: گمشوو
دیانا: ارسلان
ارسلان : هیچی نگو دیانا
خانم این غذا رو بسته بندی کن میبریم
نویسنده: تو این شرایط هم به فکر شکمتی😂
ارسلان: وسایلت بردار سوار ماشین شو...
۸.۹k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.