فقط تو میتونی پارت ۸
کوک :باش رفتم (رفت)
ا.ت:چقدر کیوتهههههه خدا اخههه عررررررر خیلی بامزس ولی بعضی موقع ها هم خشن میشه ولی باز کراشه من عاشقش شدم ولی مطمئنم که اون هیچ احساسی نسبت به من نداره چون خون اشامه(توی ذهنش)
لیلیث: آقا چرا انقد سریع عاشق میشی شاید بخوام یکیو بیارم مثلث عشقی ایجاد کنم زشته نکنیدددد🤡🤡🤡🤡
کوک:(اومد)چرا اونجا وایسادی
ا.ت:ها .....اها چیزه باشه
کوک:چی باشه ؟میگم چرا اونجا وایسادی
ا.ت:همینطوری
کوک:(پوکر نگاش میکنه)
ا.ت:باشه بابا رفتم فقط چیزه جونگ کوک میشه امروز من هر کاری که گفتم انجام بدیم ؟؟(کیوت)
لیلیث:ینی چی این وضعیت🤡
کوک:...................(فکر)
ا.ت:لطفااااااااااااااااااا(کیوت)
کوک:باشه
ا.ت:هوووووووووووورااااااااا(رف توی اتاقش)
کوک:خدا این دختر چقدر با مزس و توی اون لباس دیشبی هم خیلی خوشگل شده بود وقتی میبینمش قلبم میتپه توی یه کتاب خوندم که فقط یه خوناشام وقتی که عاشق میشه قلبش میتپه .
لیلیث:این چه کسشریه من دارم مینویسم🤡
پ.....پس منم عاشقش شدم ولی اون به احتمال زیاد از من میترسه و میره ولی من از دستش نمیدم (توی ذهنش)
ا.ت:اووووووومدم
کوک:کجا رفتی
ا.ت:رفتم ذوقمو خالی کردم
کوک:(پوکر نگاش میکرد)
ا.ت:چیه
کوک:هیچی.................. خب اولین کار چیه
ا.ت:نمیدونم
کوک:خب به نظر من بریم بخوابیم
ا.ت:چییییییییییی امروز روز منه و خواب توش ممنوعه...........(داد)
کوک:باشه باشه آروم باش (توی ذهنش:وقتی عصبی میشه خیلیییییییی کیوت میشه)
ا.ت:خب چیزه میتونم کوکی صدات کنم
کوک:چی صدام کنی
ا.ت:کوکی....... مخفف اسمته
کوک:ب....باشه اگه خوشحالت میکنه
ا.ت:اخجووووون( پرید بغل کوک و لپشو بوسید)
کوک:(خشکش زد )
ا.ت :(از بغلش اومد پایین)خ...خب چیزه ببخشید هیجان زده شدن
کوک:(هنوز تو شکه )
لیلیث:منم تو شکم👍🏿
ا.ت:خ...خب چیزه من برم آشپز خونه تنقلات بیارم که فیلم ببینیم(از خجالتش رفت بدو بدو)
کوک(توی ذهنش:واااای خدا منو بوس کرد وویی وای الان میمیرم آخ آخ پاهام سست شد واای آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی خیییییلی کیوته)
لیلیث:توطئه در کار است🦫
لایک کن مشتی🤡🦫
ا.ت:چقدر کیوتهههههه خدا اخههه عررررررر خیلی بامزس ولی بعضی موقع ها هم خشن میشه ولی باز کراشه من عاشقش شدم ولی مطمئنم که اون هیچ احساسی نسبت به من نداره چون خون اشامه(توی ذهنش)
لیلیث: آقا چرا انقد سریع عاشق میشی شاید بخوام یکیو بیارم مثلث عشقی ایجاد کنم زشته نکنیدددد🤡🤡🤡🤡
کوک:(اومد)چرا اونجا وایسادی
ا.ت:ها .....اها چیزه باشه
کوک:چی باشه ؟میگم چرا اونجا وایسادی
ا.ت:همینطوری
کوک:(پوکر نگاش میکنه)
ا.ت:باشه بابا رفتم فقط چیزه جونگ کوک میشه امروز من هر کاری که گفتم انجام بدیم ؟؟(کیوت)
لیلیث:ینی چی این وضعیت🤡
کوک:...................(فکر)
ا.ت:لطفااااااااااااااااااا(کیوت)
کوک:باشه
ا.ت:هوووووووووووورااااااااا(رف توی اتاقش)
کوک:خدا این دختر چقدر با مزس و توی اون لباس دیشبی هم خیلی خوشگل شده بود وقتی میبینمش قلبم میتپه توی یه کتاب خوندم که فقط یه خوناشام وقتی که عاشق میشه قلبش میتپه .
لیلیث:این چه کسشریه من دارم مینویسم🤡
پ.....پس منم عاشقش شدم ولی اون به احتمال زیاد از من میترسه و میره ولی من از دستش نمیدم (توی ذهنش)
ا.ت:اووووووومدم
کوک:کجا رفتی
ا.ت:رفتم ذوقمو خالی کردم
کوک:(پوکر نگاش میکرد)
ا.ت:چیه
کوک:هیچی.................. خب اولین کار چیه
ا.ت:نمیدونم
کوک:خب به نظر من بریم بخوابیم
ا.ت:چییییییییییی امروز روز منه و خواب توش ممنوعه...........(داد)
کوک:باشه باشه آروم باش (توی ذهنش:وقتی عصبی میشه خیلیییییییی کیوت میشه)
ا.ت:خب چیزه میتونم کوکی صدات کنم
کوک:چی صدام کنی
ا.ت:کوکی....... مخفف اسمته
کوک:ب....باشه اگه خوشحالت میکنه
ا.ت:اخجووووون( پرید بغل کوک و لپشو بوسید)
کوک:(خشکش زد )
ا.ت :(از بغلش اومد پایین)خ...خب چیزه ببخشید هیجان زده شدن
کوک:(هنوز تو شکه )
لیلیث:منم تو شکم👍🏿
ا.ت:خ...خب چیزه من برم آشپز خونه تنقلات بیارم که فیلم ببینیم(از خجالتش رفت بدو بدو)
کوک(توی ذهنش:واااای خدا منو بوس کرد وویی وای الان میمیرم آخ آخ پاهام سست شد واای آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی خیییییلی کیوته)
لیلیث:توطئه در کار است🦫
لایک کن مشتی🤡🦫
۳.۱k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.