P7
P7
ویو هلن :
دیدم ا/ت داره از گشنگی به چخ میره
رفتم دوتا نودل درست کردم و گذاشتم تو ظرف و دوتا تخم مرغ درست کردم و رفتم میزو چیدم ....
ویو ا/ت :
خیلی خسته بودم رفتم یه دوش گرفتم و تو حموم فقط لحظه هایی که جونگکوک نزدیکم میشد میومد تو ذهنم که با تکون دادن سرم از افکار اومدم بیرون ....
از حموم اومدم بیرون لباس خوابمو پوشیدم و رفتم تو پذیرایی دیدم هلن داره میزو میچینه
+ : فدااااای تو بشم بهه بهه چه کرده عشق منننننننن
هلن : مصه تو گشاد نیستم :/
+ : خوبی بت نیومده عااااااا
هلن : میای بخوری یا خودم همشو بخورم
بدون اینکه بزارم حرفی دیگه ای بزنه نشستم و هرچی بود خوردم ( بچم تازه از جنگل فرار کرده )
* بعد شام
+ : هلن من خستم میرم بخوابم میای ؟؟؟
هلن : نه خوابم نمیاد فیلم میبینم
+ : باشه زیاد بیدار نمون فردا دانشگاه داریمااا
هلن : حواصم هست جوجه من
+ : یاااااااااااااااااااااااااااا
هلن : شبت خوش
+ شب بخیر میمونم (:
هلن : شب بخیر گرازم (:
* فردا صبح
ویو ا/ت :
با صدای آلارم کوفتیم از خواب قشنگم بلند شدم و رفتم لباسامو پوشیدم بعدش کیفمو انداختم رو کولمو رفتم
* داخل مدرسه
ویو ا/ت :
رسیدیم داخل مدرسه و از هلن خدافظی کردم و رفتم سر کلاس
ملیسا : هوی زنیکه اشغااااااللللل کجاییییییی
+ : ای بابا دوباره چته توووو
ملیسا : تو میخوای با ددی من بری پاااارتییییییییییبی
+ : عا میخوام برم فضولی ؟؟
ملیسا : بهش نزدیک نشو اون مال منه
+ : سند مالکیت داری ؟؟؟
ملیسا : تا نکشتمت برو گمشووو
+ : نرم چی میشه؟؟؟
ملیسا خواست بیاد موهامو بکشه و عقب رفتم سرش خورد به میز و درد گرفت
+ : چی شد میخواستی بکشیم ؟؟؟
ملیسا : ادمت میکنم ..
_ : اینجا چه خبره ؟؟
ملیسا : ددیییییی ( گریه )
_ : چی شده بیبی ؟
+ : بیبیییی؟؟؟؟؟؟( توذهنش )
_ : ا/ت چکارش کردی ؟؟؟؟؟
+ : خواست موهامو بکشه عقب رفتم افتاد
_ : حق نداری باهاش اینطوری رفتار کنی ( سرد )
+ : عه چه جالب چسب میریزه رو میزنم رنگ میریزه فوشممیده منو میزنه تو اینارو نمیبینی ولی تا یه پا رفتم عقب شدم مقصر جالبه
_ اااااا/تتتتتتت خفههههه شوووووووووو ( داد)
+ : یه لحظه به خودم لرزیدم آخه این چش بود
* جونگکوک ملیسا رو براید استایل بغل کرد و کنار میزش
نشوندش ...
ویو ا/ت :
نمیفهمم چش شده تا دیروز باش بد حرف میزد امروز شد بیبش
* استاد اومد سر کلاس و حرف زد و درس رو شروع کرد
زنگ خورد
ویو ا/ت :
داشتم وسایلامو جمع میکردم که یه صدای جیغ بدی اومد
خیلی ترسیدم بدو بدو رفتم بیرون که دیدم ....
شرطا :
هیچی (:
(: لاو یو گایز
ویو هلن :
دیدم ا/ت داره از گشنگی به چخ میره
رفتم دوتا نودل درست کردم و گذاشتم تو ظرف و دوتا تخم مرغ درست کردم و رفتم میزو چیدم ....
ویو ا/ت :
خیلی خسته بودم رفتم یه دوش گرفتم و تو حموم فقط لحظه هایی که جونگکوک نزدیکم میشد میومد تو ذهنم که با تکون دادن سرم از افکار اومدم بیرون ....
از حموم اومدم بیرون لباس خوابمو پوشیدم و رفتم تو پذیرایی دیدم هلن داره میزو میچینه
+ : فدااااای تو بشم بهه بهه چه کرده عشق منننننننن
هلن : مصه تو گشاد نیستم :/
+ : خوبی بت نیومده عااااااا
هلن : میای بخوری یا خودم همشو بخورم
بدون اینکه بزارم حرفی دیگه ای بزنه نشستم و هرچی بود خوردم ( بچم تازه از جنگل فرار کرده )
* بعد شام
+ : هلن من خستم میرم بخوابم میای ؟؟؟
هلن : نه خوابم نمیاد فیلم میبینم
+ : باشه زیاد بیدار نمون فردا دانشگاه داریمااا
هلن : حواصم هست جوجه من
+ : یاااااااااااااااااااااااااااا
هلن : شبت خوش
+ شب بخیر میمونم (:
هلن : شب بخیر گرازم (:
* فردا صبح
ویو ا/ت :
با صدای آلارم کوفتیم از خواب قشنگم بلند شدم و رفتم لباسامو پوشیدم بعدش کیفمو انداختم رو کولمو رفتم
* داخل مدرسه
ویو ا/ت :
رسیدیم داخل مدرسه و از هلن خدافظی کردم و رفتم سر کلاس
ملیسا : هوی زنیکه اشغااااااللللل کجاییییییی
+ : ای بابا دوباره چته توووو
ملیسا : تو میخوای با ددی من بری پاااارتییییییییییبی
+ : عا میخوام برم فضولی ؟؟
ملیسا : بهش نزدیک نشو اون مال منه
+ : سند مالکیت داری ؟؟؟
ملیسا : تا نکشتمت برو گمشووو
+ : نرم چی میشه؟؟؟
ملیسا خواست بیاد موهامو بکشه و عقب رفتم سرش خورد به میز و درد گرفت
+ : چی شد میخواستی بکشیم ؟؟؟
ملیسا : ادمت میکنم ..
_ : اینجا چه خبره ؟؟
ملیسا : ددیییییی ( گریه )
_ : چی شده بیبی ؟
+ : بیبیییی؟؟؟؟؟؟( توذهنش )
_ : ا/ت چکارش کردی ؟؟؟؟؟
+ : خواست موهامو بکشه عقب رفتم افتاد
_ : حق نداری باهاش اینطوری رفتار کنی ( سرد )
+ : عه چه جالب چسب میریزه رو میزنم رنگ میریزه فوشممیده منو میزنه تو اینارو نمیبینی ولی تا یه پا رفتم عقب شدم مقصر جالبه
_ اااااا/تتتتتتت خفههههه شوووووووووو ( داد)
+ : یه لحظه به خودم لرزیدم آخه این چش بود
* جونگکوک ملیسا رو براید استایل بغل کرد و کنار میزش
نشوندش ...
ویو ا/ت :
نمیفهمم چش شده تا دیروز باش بد حرف میزد امروز شد بیبش
* استاد اومد سر کلاس و حرف زد و درس رو شروع کرد
زنگ خورد
ویو ا/ت :
داشتم وسایلامو جمع میکردم که یه صدای جیغ بدی اومد
خیلی ترسیدم بدو بدو رفتم بیرون که دیدم ....
شرطا :
هیچی (:
(: لاو یو گایز
۹.۷k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.