(چند پارتی)( عاشقی در دوره ای به نام چوسان) پارت اخر
زانو هامو بغل کردم یهو یکی گفت : ... چی شده عزیرم سرمو بالا بردم با مردی جذاب روبه رو شدم گفتم ....: من گم شدم گفت : مامانت کجاست ... گفتم : من بدون اجازه مادرم از خونمون بیرون آمدم دوباره گریم اوج گرفتو ..... گریه کردم هق هق هق مامان مامان من مامانمو میخوام... یهو اون آقا منو بغل کرد داشت دلداریم میداد
سونگ بی ویو ) دیدم جونگ سان نیست رفتم دنبالش هر جا رفتم نبود یهو به فکرم رسید ... اون شیرینی دوست داره حتمن اونجاست اونجا هم نبود صدای گریه ای آمد صداش مثل ...
پسرکم بود به دنبال اون صدا رفتم دیدم جونگ سان در بغل مردی هست رفتم کنارش ...بغلش کردم گریم گرفته بود کجا بودی پسرکم یهو یکی گفت حالتون خوبه سرمو بالا بردم باورم نمیشه اون تهیونگه گریم بیشتر شد تهیونگم شکه شده بود... به بچه تو بغلم نگاه میکرد صورتو با دستاش قاب کرد لباش رو لبام گذاشت یهو متوجه جونگ سان شدم داشت با حالت سوالی نگاهم میکرد؟؟...
گفت : اوما این کیه گفتم : پدرته گفت : پدرم این همه سال کجا بوده چرا الان ظاهر شده دوید رفت تهیونگم دنبالش رفت بلخره گیرش انداخت گفت : ببین پسرم بابابزرگت نزاشت من بیام دلم براتون تنگ شده بود عزیزم بغلش کردمو گفت : بله من پدرتم
تمام شد چطور بود ؟؟؟
سونگ بی ویو ) دیدم جونگ سان نیست رفتم دنبالش هر جا رفتم نبود یهو به فکرم رسید ... اون شیرینی دوست داره حتمن اونجاست اونجا هم نبود صدای گریه ای آمد صداش مثل ...
پسرکم بود به دنبال اون صدا رفتم دیدم جونگ سان در بغل مردی هست رفتم کنارش ...بغلش کردم گریم گرفته بود کجا بودی پسرکم یهو یکی گفت حالتون خوبه سرمو بالا بردم باورم نمیشه اون تهیونگه گریم بیشتر شد تهیونگم شکه شده بود... به بچه تو بغلم نگاه میکرد صورتو با دستاش قاب کرد لباش رو لبام گذاشت یهو متوجه جونگ سان شدم داشت با حالت سوالی نگاهم میکرد؟؟...
گفت : اوما این کیه گفتم : پدرته گفت : پدرم این همه سال کجا بوده چرا الان ظاهر شده دوید رفت تهیونگم دنبالش رفت بلخره گیرش انداخت گفت : ببین پسرم بابابزرگت نزاشت من بیام دلم براتون تنگ شده بود عزیزم بغلش کردمو گفت : بله من پدرتم
تمام شد چطور بود ؟؟؟
۱۰۰.۰k
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.