♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ★
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ★
Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!
𝙤𝙣𝙚 𝙥𝙖𝙧𝙩𝙮🎟✨️
˓ ִֶָ ࣪وقتی دعواتون شد که... 🤍
˓ ˖ ָ࣪➹ ִֶָ ࣪𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞𓆝𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞
آخر parts:۳
ویو جین
سرمو بردم پایین و فقط داشتم گریه میکردم …نمیتونستم به مادر پدرش هم بگم..وای همش تقصیره منههه
*ببینید توی بیمارستان خلوت بوده زیاد شلوغ نبوده*
فقط بغض کرده بودم که بلایی سرش نیاد دیگه نشستم روی صندلیو خوابم برد ..
*۳ساعت بعد*
بیدار شدم و دیدم دکتر صدام میزنه
دکتر:آقای کیم
جین:هوم هوم..اوه سلام آقای دکتر
بلند شدمم تعظیم کردم
دکتر:سلام مرسی فقط همسرتون
جین:چش شده؟؟میشه بگید؟؟؟
دکتر:کاملا حالش خوبه هیچیش نشده فقط سرش ضربه خورده از حال رفته ولی الان توی اتاق روی تختن میتونید ببینیدش ولی چندتا دارو میدم بهش بدین بخوره چون اونارو نخوره ممکنه دوباره از حال بره پس مراقبش باشید..
دکتر لبخند بهم زد و دوتا از به شونم
جین:خداروشکر پس الان میتونم ببینمش درسته؟
دکتر:بله
جین:اتاق شماره ی چنده؟
دکتر:۲۰
جین:اوه مرسی
رفتم بدو بدو به اتاق بیست که درو باز کردم دیدم ی خانومه دیگه روی تخت خوابیده..شکه شدم و دیدم اتاق ۲۱م:/اروم درو بستم و رفتم اتاق ۲۰که درو باز کردم دیدم..فرشته ی قشنگم اونجا خوابیده بود و سرشو پانسمان کردن:)سریع رفتم پیشش و ی صندلی اوردمم نشستم پیشش
دسته گربیش رو گرفتم بوسیدمش..
جین:ببخشید که توی آیین حال روز موندی:)*الهیییی تقصیره تو نیستتت*
موهاشو نوازش میکردم که دیدم چشماش باز شدن
کارینا:هوم؟
جین:ع سلام خوبی سرت درد نمیکنه؟
کارینا:چرا یکم ولی..تو چرا اومدی ؟*حالت خوابی*
جین:نباید فرشتمو ببینم؟
کارینا:ع جدی؟؟؟الان شدم فرشتت؟؟
جین:ببین بخدا خودم حوصله ی دعوا ندارم بی عصاب بودم دسته خودم نبود منو ببخش باشه؟
کارینا:نه..
جین:اوففف ول کن بخدا دعوا بود الان خودتت هم سرت ضربه دیده تا صبح نگرانت بودم حتی توی بیمارستان هم خوابیدم
کارینا:جدی؟؟برو با دخترا اینکارو کن
جین:وای میشه بس کنی؟؟من با هیچ دختری نمیگردم و همش سرکارمم سرم شلوغه
سرشو بوسیدم
جین:تروخدا ببخشم؟؟
کارینا:باشه
ویو کارینا
به جین اعتماد داشتم که اینکارو رو نمیکنه و خیلی هم گناه داشت خوده دکتر بهم گفت که توی بیمارستان هم خوابیده..ی لبخند بهش زدم
جین:راستی..مرخصی گرفتم تا ۱ماه که بریم مسافرت
اینو کفت از ذوققققق مردمممم
کارینا:جدییی میگییی؟؟*ذوق*
جین:ارههههه
کارینا:نمیتونم پاشم ولی میشه بیای بغلم کنی؟
جین:باشهه
سریع بغلم کرد منم بغلش کردم
کارینا:مرسی واقعا خیلی ذوق کردم:)
لبخند بهم زد
کارینا:دوستت دارممم
جین:حیح..من عاشقتم
هردوشون لبخند زدیمو تمام
*پارت آخر بید*
Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!
𝙤𝙣𝙚 𝙥𝙖𝙧𝙩𝙮🎟✨️
˓ ִֶָ ࣪وقتی دعواتون شد که... 🤍
˓ ˖ ָ࣪➹ ִֶָ ࣪𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞𓆝𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞
آخر parts:۳
ویو جین
سرمو بردم پایین و فقط داشتم گریه میکردم …نمیتونستم به مادر پدرش هم بگم..وای همش تقصیره منههه
*ببینید توی بیمارستان خلوت بوده زیاد شلوغ نبوده*
فقط بغض کرده بودم که بلایی سرش نیاد دیگه نشستم روی صندلیو خوابم برد ..
*۳ساعت بعد*
بیدار شدم و دیدم دکتر صدام میزنه
دکتر:آقای کیم
جین:هوم هوم..اوه سلام آقای دکتر
بلند شدمم تعظیم کردم
دکتر:سلام مرسی فقط همسرتون
جین:چش شده؟؟میشه بگید؟؟؟
دکتر:کاملا حالش خوبه هیچیش نشده فقط سرش ضربه خورده از حال رفته ولی الان توی اتاق روی تختن میتونید ببینیدش ولی چندتا دارو میدم بهش بدین بخوره چون اونارو نخوره ممکنه دوباره از حال بره پس مراقبش باشید..
دکتر لبخند بهم زد و دوتا از به شونم
جین:خداروشکر پس الان میتونم ببینمش درسته؟
دکتر:بله
جین:اتاق شماره ی چنده؟
دکتر:۲۰
جین:اوه مرسی
رفتم بدو بدو به اتاق بیست که درو باز کردم دیدم ی خانومه دیگه روی تخت خوابیده..شکه شدم و دیدم اتاق ۲۱م:/اروم درو بستم و رفتم اتاق ۲۰که درو باز کردم دیدم..فرشته ی قشنگم اونجا خوابیده بود و سرشو پانسمان کردن:)سریع رفتم پیشش و ی صندلی اوردمم نشستم پیشش
دسته گربیش رو گرفتم بوسیدمش..
جین:ببخشید که توی آیین حال روز موندی:)*الهیییی تقصیره تو نیستتت*
موهاشو نوازش میکردم که دیدم چشماش باز شدن
کارینا:هوم؟
جین:ع سلام خوبی سرت درد نمیکنه؟
کارینا:چرا یکم ولی..تو چرا اومدی ؟*حالت خوابی*
جین:نباید فرشتمو ببینم؟
کارینا:ع جدی؟؟؟الان شدم فرشتت؟؟
جین:ببین بخدا خودم حوصله ی دعوا ندارم بی عصاب بودم دسته خودم نبود منو ببخش باشه؟
کارینا:نه..
جین:اوففف ول کن بخدا دعوا بود الان خودتت هم سرت ضربه دیده تا صبح نگرانت بودم حتی توی بیمارستان هم خوابیدم
کارینا:جدی؟؟برو با دخترا اینکارو کن
جین:وای میشه بس کنی؟؟من با هیچ دختری نمیگردم و همش سرکارمم سرم شلوغه
سرشو بوسیدم
جین:تروخدا ببخشم؟؟
کارینا:باشه
ویو کارینا
به جین اعتماد داشتم که اینکارو رو نمیکنه و خیلی هم گناه داشت خوده دکتر بهم گفت که توی بیمارستان هم خوابیده..ی لبخند بهش زدم
جین:راستی..مرخصی گرفتم تا ۱ماه که بریم مسافرت
اینو کفت از ذوققققق مردمممم
کارینا:جدییی میگییی؟؟*ذوق*
جین:ارههههه
کارینا:نمیتونم پاشم ولی میشه بیای بغلم کنی؟
جین:باشهه
سریع بغلم کرد منم بغلش کردم
کارینا:مرسی واقعا خیلی ذوق کردم:)
لبخند بهم زد
کارینا:دوستت دارممم
جین:حیح..من عاشقتم
هردوشون لبخند زدیمو تمام
*پارت آخر بید*
۴.۴k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.