my dumb cousin " pt ³ "
پسر عموی خنگ من🐛🔫
پارت سوم:)
"داشتم توی اینستا میچرخیدم که جونگکوک وارد اتاق شد":
خواهشا دفعه بعد این در بی صاحاب و بزننن
کوک:باشه بابا مثل خر عرعر نکن
ا.ت:گگگگگگ
کوک:باز اینشکلی کرد...اینطوری نکن صورتت مثل میمون میشه
ا.ت:گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
"یکی از بالشایی که روی تخت بود و گرفت و پرت کرد به سمتم"
ا.ت:یاااااااااااااااااااا....یه بار تو زندگیت مثل یه انسان واقعی رفتار کن
کوک:من با آدما مثل آدم رفتار میکنم ولی با حیوونا مثل حیوون رفتار میکنم
ا.ت:الان منظورت اینه که من حیوونم هاااااا
کوک:تو فراتر از یه حیوونی(خنده)
ا.ت:گمشو برو بیرون
کوک:درست صحبت کن
ا.ت:چیه اگه نکنم چی کار میکنی مثلا
کوک:میخوای بدونی چی میشه؟
ا.ت:گگگگ تو مثلا میخوایی چیکار بکنی هااا
"وقتی حواسم نبود اومد به سمتم و گوشیم و از دستم قاپید"
ا.ت:یاااااااااا بدشش
"گوشی رو میبرد بالا تا نتونم بگیرم این چرا اینشکلی آخهه،منم که کنار اون یه کوتوله بودم همش میپریدم بالا که گوشی و بگیرم اما اون بیشتر لج میکرد که رفت به سمت تخت و همین که پریدم نمیدونم چی شد که اون افتاد رو تخت و منم افتادم روش..عیش"
کوک:چقدر بزرگن(پوزخند)
(اینو فقط لجنیا میفهمن)🗿
ا.ت:....پسره ی منحرفففففف هیززززز
"سریع از روش بلند شدم و گوشی و از دستش گرفتم و به زور از اتاقم بردمش بیرون":
عوضی منحرف...دارم از خجالت آب میشمممم میخوام همینجا خاکش کنم اَه ولش کن
اصلاا میرم بخوابم هیچی بهتراز یه خواب نیست"🗿🍌
_____________________________________
گوز پیج شدم🗿🔫
چشمانم از حدقه در آمدند🌚🔪
___________________________________
@takook_jxv
#فیک #فیک #فیک
چرا اصلا هشتگ میزارم🗿🍌
پارت سوم:)
"داشتم توی اینستا میچرخیدم که جونگکوک وارد اتاق شد":
خواهشا دفعه بعد این در بی صاحاب و بزننن
کوک:باشه بابا مثل خر عرعر نکن
ا.ت:گگگگگگ
کوک:باز اینشکلی کرد...اینطوری نکن صورتت مثل میمون میشه
ا.ت:گگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
"یکی از بالشایی که روی تخت بود و گرفت و پرت کرد به سمتم"
ا.ت:یاااااااااااااااااااا....یه بار تو زندگیت مثل یه انسان واقعی رفتار کن
کوک:من با آدما مثل آدم رفتار میکنم ولی با حیوونا مثل حیوون رفتار میکنم
ا.ت:الان منظورت اینه که من حیوونم هاااااا
کوک:تو فراتر از یه حیوونی(خنده)
ا.ت:گمشو برو بیرون
کوک:درست صحبت کن
ا.ت:چیه اگه نکنم چی کار میکنی مثلا
کوک:میخوای بدونی چی میشه؟
ا.ت:گگگگ تو مثلا میخوایی چیکار بکنی هااا
"وقتی حواسم نبود اومد به سمتم و گوشیم و از دستم قاپید"
ا.ت:یاااااااااا بدشش
"گوشی رو میبرد بالا تا نتونم بگیرم این چرا اینشکلی آخهه،منم که کنار اون یه کوتوله بودم همش میپریدم بالا که گوشی و بگیرم اما اون بیشتر لج میکرد که رفت به سمت تخت و همین که پریدم نمیدونم چی شد که اون افتاد رو تخت و منم افتادم روش..عیش"
کوک:چقدر بزرگن(پوزخند)
(اینو فقط لجنیا میفهمن)🗿
ا.ت:....پسره ی منحرفففففف هیززززز
"سریع از روش بلند شدم و گوشی و از دستش گرفتم و به زور از اتاقم بردمش بیرون":
عوضی منحرف...دارم از خجالت آب میشمممم میخوام همینجا خاکش کنم اَه ولش کن
اصلاا میرم بخوابم هیچی بهتراز یه خواب نیست"🗿🍌
_____________________________________
گوز پیج شدم🗿🔫
چشمانم از حدقه در آمدند🌚🔪
___________________________________
@takook_jxv
#فیک #فیک #فیک
چرا اصلا هشتگ میزارم🗿🍌
۷.۱k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.