ساکورا
# محکم بغلش کردم ... خیلی ترسیدم خدای نکرده دست به خودکشی بزنه ...
_ بابا چیزی شده ؟
# ساکورا ... تو نباید به حرف من توجه میکردی باید میومدی داخل ...
_ اشکال نداره بابا ... من ناراحت نیستم
# ساکورا .... بیا بریم جوجوتسو خونه حوصلت سر میره .. نمیره ؟
_ راستش بابا ترجیح میدم خونه بمونم
# نه .. اشتباه من بود نباید ازت میپرسیدم باید به زور با خودم میبردمت
_ بابا من گونی برنج نیستم منو بزار زمین خودم میام
# نخیر ....
_ وای خدا ...... منو بزار زمینننننننننننن
# جیغ نزن آبروم رفت الان مردم فکر میکنن من دزد بچه ام
# نشوندمش تو ماشین کمر بندشو بستم و حرکت کردیم
_ بابا میشه بریم یه جا بستنی بخوریم ؟
# باشه الان میریم...
_ بابا من بستنی طالبی میخورم
# باشه
_ دیدم گوشی بابا مثل چی پشت سر هم زنگ میخوره
_ موشی موش
@ گوجو سنسه کجایین ؟
_ منم عمو مگومی چیزی شده ؟
@ نه چیز مهمی نبود فقط میخواستم بگم از دلتون در آورد ؟
_ اره ... فکر کنم در آورد
@ الان کجایین ؟
_ بابا رفته بستنی بگیره فکر کنم یکم دور بزنیم بعدش میایم
@ باشه بهتون خوش بگذره ...
_ ممنون خداحافظ
# کی بود ؟
_ عمو مگومی بود
# کار واجبی داشت ؟
_ نه ...
# اوکی .... بیا بستنیت
_ اوه ... ممنون
_ بابا الان کجا میریم ؟
# بستنیمونو خوردیم تو رو میرسونم جوجوتسو... تو توی دفتر من یکم بشین بعدش کار من تموم شد با هم میریم خونه شام درست میکنیم
_ باشه ....
برش زمانی *** ساکورا تنها توی دفتر گوجو
_ پوف حوصلم پوکید
_ میرم پیش خاله نوبارا
_ خاله نوبارا
× بیا تو
_ داشت با عمو مگومی و عمو یوجی تمرین میکرد
@ چه خبر سا____
× هواستو جمع کن گاو
@ اخ ...
÷ به نظر محکم زدی نوبارا
× نکنه از این محکم تر می خواین شما دو تا عنتر ؟
@÷ نه ما غلط بکنیم
_ خنده ریزی زدم و تمرینات اونا رو نگاه کردم
_ یه سوال بپرسم به نظر شما بابام چه جور آدمیه؟
● یه احمق
@ بالا خونه رو داده اجاره
÷ معلم فوق العاده ای ....
× از حق نگذریم آدم خوبیه فقط مغز تو کلش نیست
~ آدم خوبیه
☆ قویه
= روانیه
_ اه ..... بسه .... خیلی ممنونم از نظرتون .... قانع شدم بابام آدم خنگیه
_ رفتم از اونجا بیرون
_ بابام داشت با تلفن حرف میزد
_ تا بابامو دیدم خودمو قایم کردم نمی خواستم منو ببینه رفتم دفتر خاله می می
☆ سلام بانوی جوان ... چرا پیش بابات نرفتی
_ داشت با تلفن حرف میزد ..
☆ اها ....
# ساکورا...
_ بابا چیزی شده ؟
# ساکورا ... تو نباید به حرف من توجه میکردی باید میومدی داخل ...
_ اشکال نداره بابا ... من ناراحت نیستم
# ساکورا .... بیا بریم جوجوتسو خونه حوصلت سر میره .. نمیره ؟
_ راستش بابا ترجیح میدم خونه بمونم
# نه .. اشتباه من بود نباید ازت میپرسیدم باید به زور با خودم میبردمت
_ بابا من گونی برنج نیستم منو بزار زمین خودم میام
# نخیر ....
_ وای خدا ...... منو بزار زمینننننننننننن
# جیغ نزن آبروم رفت الان مردم فکر میکنن من دزد بچه ام
# نشوندمش تو ماشین کمر بندشو بستم و حرکت کردیم
_ بابا میشه بریم یه جا بستنی بخوریم ؟
# باشه الان میریم...
_ بابا من بستنی طالبی میخورم
# باشه
_ دیدم گوشی بابا مثل چی پشت سر هم زنگ میخوره
_ موشی موش
@ گوجو سنسه کجایین ؟
_ منم عمو مگومی چیزی شده ؟
@ نه چیز مهمی نبود فقط میخواستم بگم از دلتون در آورد ؟
_ اره ... فکر کنم در آورد
@ الان کجایین ؟
_ بابا رفته بستنی بگیره فکر کنم یکم دور بزنیم بعدش میایم
@ باشه بهتون خوش بگذره ...
_ ممنون خداحافظ
# کی بود ؟
_ عمو مگومی بود
# کار واجبی داشت ؟
_ نه ...
# اوکی .... بیا بستنیت
_ اوه ... ممنون
_ بابا الان کجا میریم ؟
# بستنیمونو خوردیم تو رو میرسونم جوجوتسو... تو توی دفتر من یکم بشین بعدش کار من تموم شد با هم میریم خونه شام درست میکنیم
_ باشه ....
برش زمانی *** ساکورا تنها توی دفتر گوجو
_ پوف حوصلم پوکید
_ میرم پیش خاله نوبارا
_ خاله نوبارا
× بیا تو
_ داشت با عمو مگومی و عمو یوجی تمرین میکرد
@ چه خبر سا____
× هواستو جمع کن گاو
@ اخ ...
÷ به نظر محکم زدی نوبارا
× نکنه از این محکم تر می خواین شما دو تا عنتر ؟
@÷ نه ما غلط بکنیم
_ خنده ریزی زدم و تمرینات اونا رو نگاه کردم
_ یه سوال بپرسم به نظر شما بابام چه جور آدمیه؟
● یه احمق
@ بالا خونه رو داده اجاره
÷ معلم فوق العاده ای ....
× از حق نگذریم آدم خوبیه فقط مغز تو کلش نیست
~ آدم خوبیه
☆ قویه
= روانیه
_ اه ..... بسه .... خیلی ممنونم از نظرتون .... قانع شدم بابام آدم خنگیه
_ رفتم از اونجا بیرون
_ بابام داشت با تلفن حرف میزد
_ تا بابامو دیدم خودمو قایم کردم نمی خواستم منو ببینه رفتم دفتر خاله می می
☆ سلام بانوی جوان ... چرا پیش بابات نرفتی
_ داشت با تلفن حرف میزد ..
☆ اها ....
# ساکورا...
۱.۶k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.