الماس سیاه
پارت4
« فلش بک به تموم شدن مدرسه»
ات
مدرسه تموم شد چقدر این معلما زر زر کردن مخم رفت
لارا: بریم بار
سوا وات: اوک
رفتیم خونه لباسامونو عوض کردیم من طبق معمول شلوار کارگو مشکی با هودی مشکی پوشیدم چون دلم نمیخواست کسی بدنمو ببینه سوا و لارا وقت دیدن اونا میگن من به عنوان ی دختر عاشقش شدم خوب ولش
من رفتم سوار موتور سنگینم که رنگ مشکی بود شدم سوا و لارا هم سوار ماشین شدن
«فلش بک به بار»
رسیدیم بار همه نگاها اومد رو ما منم به چپم نبود رفتیم نشستیم رویکی از میزا من ودکا سفارش دادم ولی اون دوتا شراب و ویسکی من هرچقدر بخورم مست نمیشم
«ویو کوک»
رفتیم بار هرسه تامون شراب سفارش دادیم دیدم ی دختره داره میاد سمتم لومد رو پام نشست تا اومد بوسم کنه دیدم همع نگاها رفت طرف در دیدم سه تا دختر اومدن تو یکیشون نظرمو جلب کرد دیدم هودی پوشیده اون دوتاهم لباساشون باز نبود «عمساشونو میزارم» رفتن رو میز بقلیمون نشستن دیدم دختره میگه
دختره: ددی حواست به من هست «باعوشوه فروان»(
نویسنده: عقفففف عققققق حالم بهم خورد خجالت دارهواقعا)
کوک: از رو پاهام بلد شو حوصلتو ندارم هرزه«سرد»
دختره: ولی ددی من میخوامت
کوک: اینقدر رو روان من راه نرو گموشو«یکم عصبی وسرد»
دختره: بباشههه
داشتم اون دختررو نگاه میکردم خیلی خوشگل بود وایستا کوک داری چی میگی دخترا همشون هرزه ان
بچه لطفاً فالو و کامنت یادتون نره
« فلش بک به تموم شدن مدرسه»
ات
مدرسه تموم شد چقدر این معلما زر زر کردن مخم رفت
لارا: بریم بار
سوا وات: اوک
رفتیم خونه لباسامونو عوض کردیم من طبق معمول شلوار کارگو مشکی با هودی مشکی پوشیدم چون دلم نمیخواست کسی بدنمو ببینه سوا و لارا وقت دیدن اونا میگن من به عنوان ی دختر عاشقش شدم خوب ولش
من رفتم سوار موتور سنگینم که رنگ مشکی بود شدم سوا و لارا هم سوار ماشین شدن
«فلش بک به بار»
رسیدیم بار همه نگاها اومد رو ما منم به چپم نبود رفتیم نشستیم رویکی از میزا من ودکا سفارش دادم ولی اون دوتا شراب و ویسکی من هرچقدر بخورم مست نمیشم
«ویو کوک»
رفتیم بار هرسه تامون شراب سفارش دادیم دیدم ی دختره داره میاد سمتم لومد رو پام نشست تا اومد بوسم کنه دیدم همع نگاها رفت طرف در دیدم سه تا دختر اومدن تو یکیشون نظرمو جلب کرد دیدم هودی پوشیده اون دوتاهم لباساشون باز نبود «عمساشونو میزارم» رفتن رو میز بقلیمون نشستن دیدم دختره میگه
دختره: ددی حواست به من هست «باعوشوه فروان»(
نویسنده: عقفففف عققققق حالم بهم خورد خجالت دارهواقعا)
کوک: از رو پاهام بلد شو حوصلتو ندارم هرزه«سرد»
دختره: ولی ددی من میخوامت
کوک: اینقدر رو روان من راه نرو گموشو«یکم عصبی وسرد»
دختره: بباشههه
داشتم اون دختررو نگاه میکردم خیلی خوشگل بود وایستا کوک داری چی میگی دخترا همشون هرزه ان
بچه لطفاً فالو و کامنت یادتون نره
۹۴۱
۱۱ دی ۱۴۰۳