p42
_بلندشو صبحونه بخور
+یااااا تو خوردی؟
_اره
+اوفففف چرا منتظرم نموندی
بلند شدم و رفتم
_________________
بعد اینکه صبحونه رو خوردیم صدای زنگ اومد
+من باز میکنم
درو باز کردم و با مینا روبرو شدم اصلا حواسم نبود که نباید منو اینجا میدید
مینا:اوووو مبارکه ببین کی اینجاس؟شیم جی هی
_چی میخوای مینا؟
مینا:من دوست دخترتم باید با من اینطوری اینطوری حرف بزنی؟
_دیگه نیستی جی هی دوست دخترم هست و خواهد بود الانم برو
مینا:چقدر آدم پستی هستی تو
_تو آدم پستی هستی که بهم خیانت کردی الانم از خونم گمشو
مینا:ازت نمیگذرم جی هی
+به سلامت
درو به روش بستم و برگشتم طرف جیمین
+خوب عزیزم دیگه چیکار کنیم
_نمیدونی که چقدر دلم برای اینجور حرف زدنات تنگ شده
+هوم خوب بیشتر میگم
_بگو بگو
+عزیزم...چاگیا...بیبی...بریم بیرون؟
_ آخ عزیزم...چاگی من...بیبی من بریم بدو آماده شو
+بریم..ولی من که لباس ندارم
_هودیم بهت میاد برو بپوش
+اوک
رفتم داخل اتاق و هودیشو پوشیدم با شلوار ست طوسی که بود خیلی گشاد و راحت بود سوار ماشین شدیم و تا شب بیرون گشتیم
+خیلی خوش گذشت ممنون
_خاعش عزیزم فردام میام دنبالت
+مامان بابامون چی میشه؟
_فعلا چیزی بهشون نگیم بعدا خودم حلش میکنم
+اوک..شبت بخیر عزیزم بچه ها منتظرن
_شبت بخیر چاگی
لپشو بوسیدم و از ماشین بیرون اومدم تا زنگو زدم درو باز کردن جیمین هنوز نرفته بود
نانسی:سلام جیمین شی
_سلام...برین داخل هوا سرده
+توهم برو
رفتم داخل خونه و درو بستم
نانسی:چیا شد؟باهم خوابیدین؟
+اره
نانسی:هین
+چیه؟
نانسی:هیچی
+تهیونگ اینجاست؟
نانسی:نه...
رفتم اتاقم و از پنجره بیرونو نگاه کردم هنوز دم در بود
به گوشیم پبم اومد بازش کردم
_نمیخوام بدون تو برم خونه 🥺
+برو فردا میام پیشت
_اوک بای
+بای
به ماشینش گاز دادو رفت
پنجره رو نبسته بودم که با صدای پشت سرم برگشتم و دستم خورد به دماغش
&آخ آیییی دماغ خوشگلمو ناقص کردی
(بچه ها ببخشید این پارت کم شد تازه نوشتم گفتم اینم بزارم تا تو خماری نمانین)
+یااااا تو خوردی؟
_اره
+اوفففف چرا منتظرم نموندی
بلند شدم و رفتم
_________________
بعد اینکه صبحونه رو خوردیم صدای زنگ اومد
+من باز میکنم
درو باز کردم و با مینا روبرو شدم اصلا حواسم نبود که نباید منو اینجا میدید
مینا:اوووو مبارکه ببین کی اینجاس؟شیم جی هی
_چی میخوای مینا؟
مینا:من دوست دخترتم باید با من اینطوری اینطوری حرف بزنی؟
_دیگه نیستی جی هی دوست دخترم هست و خواهد بود الانم برو
مینا:چقدر آدم پستی هستی تو
_تو آدم پستی هستی که بهم خیانت کردی الانم از خونم گمشو
مینا:ازت نمیگذرم جی هی
+به سلامت
درو به روش بستم و برگشتم طرف جیمین
+خوب عزیزم دیگه چیکار کنیم
_نمیدونی که چقدر دلم برای اینجور حرف زدنات تنگ شده
+هوم خوب بیشتر میگم
_بگو بگو
+عزیزم...چاگیا...بیبی...بریم بیرون؟
_ آخ عزیزم...چاگی من...بیبی من بریم بدو آماده شو
+بریم..ولی من که لباس ندارم
_هودیم بهت میاد برو بپوش
+اوک
رفتم داخل اتاق و هودیشو پوشیدم با شلوار ست طوسی که بود خیلی گشاد و راحت بود سوار ماشین شدیم و تا شب بیرون گشتیم
+خیلی خوش گذشت ممنون
_خاعش عزیزم فردام میام دنبالت
+مامان بابامون چی میشه؟
_فعلا چیزی بهشون نگیم بعدا خودم حلش میکنم
+اوک..شبت بخیر عزیزم بچه ها منتظرن
_شبت بخیر چاگی
لپشو بوسیدم و از ماشین بیرون اومدم تا زنگو زدم درو باز کردن جیمین هنوز نرفته بود
نانسی:سلام جیمین شی
_سلام...برین داخل هوا سرده
+توهم برو
رفتم داخل خونه و درو بستم
نانسی:چیا شد؟باهم خوابیدین؟
+اره
نانسی:هین
+چیه؟
نانسی:هیچی
+تهیونگ اینجاست؟
نانسی:نه...
رفتم اتاقم و از پنجره بیرونو نگاه کردم هنوز دم در بود
به گوشیم پبم اومد بازش کردم
_نمیخوام بدون تو برم خونه 🥺
+برو فردا میام پیشت
_اوک بای
+بای
به ماشینش گاز دادو رفت
پنجره رو نبسته بودم که با صدای پشت سرم برگشتم و دستم خورد به دماغش
&آخ آیییی دماغ خوشگلمو ناقص کردی
(بچه ها ببخشید این پارت کم شد تازه نوشتم گفتم اینم بزارم تا تو خماری نمانین)
۲۲.۳k
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.