وقتی پریودی ...
وقتی پریودی ...
#چان #استری_کیدز #درخواستی
با حس خیسی بین پاهات از جمع دوستانه ات خارج شدی و به سمت سرویس بهداشتی رفتی،واردش شدی هیچکس نبود پس ترجیح دادی در را ببندی همینطور قفلش کنی .
زیپِ دامنِ مشکی رنگت را پایین کشیدی که دامنت کمی پایین امد...با دیدن خون بین رونِ پاهات لعنتی زیر لب گفتی سرت را بالا اوردی و به روبه روت نگاه کردی با دیدن نوار بهداشتی ای که توی کمد کوچیک قرارش داده بودند لبخندی زدی
به سمتش رفته و یکی از آنها را برداشتی
بعد از قرار دادن نوار نفستو کلافه بیرون فرستادی موهای مشکی رنگت که دیدت را میگرفت ، کنار زدی و شروع به شستن دست هات شدی
با تیری که دلت کشید دستت را روی شکمت گذاشتی و فشارش دادی
آه کوچیکی بین لبات خارج شد
زود از سرویس بهداشتی بیرون امدی و به سمتت دوستات رفتی لبخند زورکی زدی و گفتی: ببخشید دخترا من کاری پیش اومده برام باید برم!
همشون باشه ای همراه با خدافظ گفتند کت ابی رنگت را برداشتی و از کافه بیرون زدی
زود سوار اولین تاکسی ای که جلوی در بود شدی
دستت تا اخر مسیر روی شکمت بود
بعد از رسیدن پول کرایه تاکسی را دادی و ازش خارج شدی زود خودت را به خونه رسوندی میدونستی که چان خونس بخاطر همین تند تند زنگ را فشار دادی
یکمی گذشت که در توسط چان باز شد
با دیدن تو تعجب کرد
×ا/ت به این زودی قرارتون تموم شد؟
زود خودتو بغل چان رها کردی و شروع به گریه کردن کردی
چان نگران بهت نگاه کرد درحالی که بغلش بودی در را بست
×ا/ت چیشده..
درحالی که داشت موهات را نوازش میکرد گفت
همراه با گریه هات جواب دادی: درد...د..دارم...
× پریود شدی؟!
=ا..ر..ه..
بخاطر درد شدیدت چشمات را بسته بودی
چان ازش فاصلت داد و لبخندی زد
×بیا یکم ماساژت بدم پرنسسم گریه نکن* اشکات را از گونه هات با انگشتش پاک کرد و بوسه ای بهشون زد
کمکت کرد تا وارد هال بشی زود روی کاناپه نشستت به بغلش رفتی و سرت را روی سینه اش گذاشتی
اونم شروع به ماساژ دادن زیرِ دلت کرد....
#چان #استری_کیدز #درخواستی
با حس خیسی بین پاهات از جمع دوستانه ات خارج شدی و به سمت سرویس بهداشتی رفتی،واردش شدی هیچکس نبود پس ترجیح دادی در را ببندی همینطور قفلش کنی .
زیپِ دامنِ مشکی رنگت را پایین کشیدی که دامنت کمی پایین امد...با دیدن خون بین رونِ پاهات لعنتی زیر لب گفتی سرت را بالا اوردی و به روبه روت نگاه کردی با دیدن نوار بهداشتی ای که توی کمد کوچیک قرارش داده بودند لبخندی زدی
به سمتش رفته و یکی از آنها را برداشتی
بعد از قرار دادن نوار نفستو کلافه بیرون فرستادی موهای مشکی رنگت که دیدت را میگرفت ، کنار زدی و شروع به شستن دست هات شدی
با تیری که دلت کشید دستت را روی شکمت گذاشتی و فشارش دادی
آه کوچیکی بین لبات خارج شد
زود از سرویس بهداشتی بیرون امدی و به سمتت دوستات رفتی لبخند زورکی زدی و گفتی: ببخشید دخترا من کاری پیش اومده برام باید برم!
همشون باشه ای همراه با خدافظ گفتند کت ابی رنگت را برداشتی و از کافه بیرون زدی
زود سوار اولین تاکسی ای که جلوی در بود شدی
دستت تا اخر مسیر روی شکمت بود
بعد از رسیدن پول کرایه تاکسی را دادی و ازش خارج شدی زود خودت را به خونه رسوندی میدونستی که چان خونس بخاطر همین تند تند زنگ را فشار دادی
یکمی گذشت که در توسط چان باز شد
با دیدن تو تعجب کرد
×ا/ت به این زودی قرارتون تموم شد؟
زود خودتو بغل چان رها کردی و شروع به گریه کردن کردی
چان نگران بهت نگاه کرد درحالی که بغلش بودی در را بست
×ا/ت چیشده..
درحالی که داشت موهات را نوازش میکرد گفت
همراه با گریه هات جواب دادی: درد...د..دارم...
× پریود شدی؟!
=ا..ر..ه..
بخاطر درد شدیدت چشمات را بسته بودی
چان ازش فاصلت داد و لبخندی زد
×بیا یکم ماساژت بدم پرنسسم گریه نکن* اشکات را از گونه هات با انگشتش پاک کرد و بوسه ای بهشون زد
کمکت کرد تا وارد هال بشی زود روی کاناپه نشستت به بغلش رفتی و سرت را روی سینه اش گذاشتی
اونم شروع به ماساژ دادن زیرِ دلت کرد....
۳۲.۰k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.