پارت ۱۷گربه ی سیاه
پارت ۱۷گربه ی سیاه
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
از زبون یوکی:
یوکی: ام.... باجی میشه بیام خونه ی تو
باجی: اوکی
در خانه:
زینگ زینگ ززییننگگ
باجی: الو؟
چیفویو: باجی سان یوکی اونجاست؟
باجی: ا.. نه نه نیست*گرخید*
چیفویو: باش ممنون خدافظ
باجی: خدافظ
پایان تلفن
باجی: یوکی هیچ احتیاجی به خشونت نیست!..... وایسا اون ماهیتابه رو از کجا اوردی؟
یوکی: حالا از یه جایی اوردم
باجی: بیا بریم بخوابیم
یوکی: فقط کجا بخوابم؟
باجی: من رو مبل می خوابم
یوکی: نه نه احتیاج نیست تخت رو نصف می کنیم هرکی یه جا می خوابه
باجی: اوکی
در اتاق:(ببینید ذهناتون رو از وسط جمع کنید)
یوکی:*داخل ذهن*خدایا من باید یچی رو بغل کنم باجی خوابه حالا چرا ابنجا اینقدر گرم شد و چیزی رو من..هه؟! با. با.. باجی بغلم کرده؟ بخوابم بهتره تا دیوونه تر از این نشدم
صبح:
از زبون نویسنده:
باجی*داخل ذهن*هوم بویه یوکی نیاد و یچیز نرم رو بغل کردم؟؟؟ این یوکیه؟
گگگگررررووووممممبببب
یوکی:*با داد*یا حضرت سوکونا کی حمله کرد کی مرد؟!
باجی: اخ اخ هیچکی نمرده من از روی تخت افتادم
یوکی یهو یاد دیشب میفته و البالو میشه
یوکی: من م. میرم صبحونه درست ک. کنم
باجی: منم میام کمکت
یوکی: باش راستی امروز مدرسه داریم؟
باجی: هوم اره
یوکی: من لباس فرم ندارم.... اها راستی یه دست داخل مدرسه داشتم
باجی: پاشو بریم اماده شیم
یوکی: من امادم پس میرم کفشامو بپوشم
در مدرسه:
از زبون یوکی:
خدا رو شکر سریع لباسم رو عوض کردم
این معلمم چقدر زر میزنه
زنگ تفریح:
هوم جالبه یه روزه منو فراموش کردن رفتن با ساکورا
باجی: میای برین ناهار بخوریم
یوکی: هوم بریم پشته بوم؟
باجی: بریم
بعد مدرسه:
داشتم میرفتم پارک که باجی زنگ زد
باجی: یوکی امشب جلسه داریم
یوکی: میشه نیام؟
باجی: نه مهمه
یوکی: اوکی
انگاری قراره دوباره ببینمشون بزار ببینم چی میگن
در جلسه:
مایکی: گروه تازه ای تعسیس شده به نام تنجیکو که اعلام جنگ کرده(بچه ها اینجا کیساکی اخراج شده)
ت.ت. تنجیکو من نمیتونم با اونا بجنگم قبول نیست
فردا:
داشتم میرفتم ولگردی صدای تاکه میچی رو شنید که یهو....
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••/•••••••••
سیع می کنم پارت بعد رو فردا بدم جانه👋🏻
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
از زبون یوکی:
یوکی: ام.... باجی میشه بیام خونه ی تو
باجی: اوکی
در خانه:
زینگ زینگ ززییننگگ
باجی: الو؟
چیفویو: باجی سان یوکی اونجاست؟
باجی: ا.. نه نه نیست*گرخید*
چیفویو: باش ممنون خدافظ
باجی: خدافظ
پایان تلفن
باجی: یوکی هیچ احتیاجی به خشونت نیست!..... وایسا اون ماهیتابه رو از کجا اوردی؟
یوکی: حالا از یه جایی اوردم
باجی: بیا بریم بخوابیم
یوکی: فقط کجا بخوابم؟
باجی: من رو مبل می خوابم
یوکی: نه نه احتیاج نیست تخت رو نصف می کنیم هرکی یه جا می خوابه
باجی: اوکی
در اتاق:(ببینید ذهناتون رو از وسط جمع کنید)
یوکی:*داخل ذهن*خدایا من باید یچی رو بغل کنم باجی خوابه حالا چرا ابنجا اینقدر گرم شد و چیزی رو من..هه؟! با. با.. باجی بغلم کرده؟ بخوابم بهتره تا دیوونه تر از این نشدم
صبح:
از زبون نویسنده:
باجی*داخل ذهن*هوم بویه یوکی نیاد و یچیز نرم رو بغل کردم؟؟؟ این یوکیه؟
گگگگررررووووممممبببب
یوکی:*با داد*یا حضرت سوکونا کی حمله کرد کی مرد؟!
باجی: اخ اخ هیچکی نمرده من از روی تخت افتادم
یوکی یهو یاد دیشب میفته و البالو میشه
یوکی: من م. میرم صبحونه درست ک. کنم
باجی: منم میام کمکت
یوکی: باش راستی امروز مدرسه داریم؟
باجی: هوم اره
یوکی: من لباس فرم ندارم.... اها راستی یه دست داخل مدرسه داشتم
باجی: پاشو بریم اماده شیم
یوکی: من امادم پس میرم کفشامو بپوشم
در مدرسه:
از زبون یوکی:
خدا رو شکر سریع لباسم رو عوض کردم
این معلمم چقدر زر میزنه
زنگ تفریح:
هوم جالبه یه روزه منو فراموش کردن رفتن با ساکورا
باجی: میای برین ناهار بخوریم
یوکی: هوم بریم پشته بوم؟
باجی: بریم
بعد مدرسه:
داشتم میرفتم پارک که باجی زنگ زد
باجی: یوکی امشب جلسه داریم
یوکی: میشه نیام؟
باجی: نه مهمه
یوکی: اوکی
انگاری قراره دوباره ببینمشون بزار ببینم چی میگن
در جلسه:
مایکی: گروه تازه ای تعسیس شده به نام تنجیکو که اعلام جنگ کرده(بچه ها اینجا کیساکی اخراج شده)
ت.ت. تنجیکو من نمیتونم با اونا بجنگم قبول نیست
فردا:
داشتم میرفتم ولگردی صدای تاکه میچی رو شنید که یهو....
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••/•••••••••
سیع می کنم پارت بعد رو فردا بدم جانه👋🏻
۶.۱k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.