رمان نقاب عشق پارت ۳
فردا صبح.....
پاشدم دست و صورتمو شستم و صبحونه خوردم و رفتم دنبال دیانا
دیا. چه عجب آقا اومدی
ارس. دیگه ببخشید نیم ساعته پایین منتظرم خانوم بیاد
دیا. چه پرویی
ارس. پوف
دیا. مرض
ارس. خانوم بریم
دیا. بریم(با لبخند)
ارس. چشم
دیا. چشمت بی بلا
ارس.او مرسی
دیا.بریم دیگه
ارسـ. باش
دیگه رفتیم کلی وسیله خریدین که گوشیه دیانا زنگ خورد
دیا. ای وای بدبخت شدم
ارس. چرا
دیا......
خماری خوش بگذره✌✌✌🏻✌🏻
پاشدم دست و صورتمو شستم و صبحونه خوردم و رفتم دنبال دیانا
دیا. چه عجب آقا اومدی
ارس. دیگه ببخشید نیم ساعته پایین منتظرم خانوم بیاد
دیا. چه پرویی
ارس. پوف
دیا. مرض
ارس. خانوم بریم
دیا. بریم(با لبخند)
ارس. چشم
دیا. چشمت بی بلا
ارس.او مرسی
دیا.بریم دیگه
ارسـ. باش
دیگه رفتیم کلی وسیله خریدین که گوشیه دیانا زنگ خورد
دیا. ای وای بدبخت شدم
ارس. چرا
دیا......
خماری خوش بگذره✌✌✌🏻✌🏻
۱۷.۱k
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.