پارت ۵
پارت ۵
دو ساعت بعد:
ات ویو:یورا رو بردم بیمارستان بله درست گفته بودم دستش شکسته بود دکتر دستش و گچ گرفت و گفت میتونید ببریدش خونه
کارای ترخیص و انجام دادم سوار ماشین شدیم و حرکت کردم از آینه ماشین عقب و دیدم یورا خوابش برده بود
مثل فرشته ها خوابیده بود رسیدیم خونه یورا رو بغل کردم در خونه رو با کلید باز کردم جونگکوک رو مبل نشسته بود بدون اهمیت بهش رفتم بالا و یورا رو گذاشتم رو تختش و موهاش و نوازش کردم آخه چجوری دلش اومد دختر خودش و بزنه رفتم تو سالن
ات:جونگکوک من دیگه نمیخوام باهات زندگی کنم میخوام ازت طلاق بگیرم و با بچه ها از اینجا برم
جونگکوک:چرت و پرت نگو
ات:چجوری دلت اومد بچه خودت و بزنی هان دستش شکسته میفهمی
انقدر ک اون خانوادت و دوستات تو گوشت خوندن ک حواست به پسرت باشه اون قرا جانشینت بشه پ دختر به درد نمیخوره داری این رفتارارو انجام میدی ولی بدون با این رفتارا به هیچجا نمیرسی (داد)
جونگکوک:تو و یورا میتونید برید وای سوهو جایی نمیاد
ات:عه باشه پس ما میریم (داد)
دو ساعت بعد:
ات ویو:یورا رو بردم بیمارستان بله درست گفته بودم دستش شکسته بود دکتر دستش و گچ گرفت و گفت میتونید ببریدش خونه
کارای ترخیص و انجام دادم سوار ماشین شدیم و حرکت کردم از آینه ماشین عقب و دیدم یورا خوابش برده بود
مثل فرشته ها خوابیده بود رسیدیم خونه یورا رو بغل کردم در خونه رو با کلید باز کردم جونگکوک رو مبل نشسته بود بدون اهمیت بهش رفتم بالا و یورا رو گذاشتم رو تختش و موهاش و نوازش کردم آخه چجوری دلش اومد دختر خودش و بزنه رفتم تو سالن
ات:جونگکوک من دیگه نمیخوام باهات زندگی کنم میخوام ازت طلاق بگیرم و با بچه ها از اینجا برم
جونگکوک:چرت و پرت نگو
ات:چجوری دلت اومد بچه خودت و بزنی هان دستش شکسته میفهمی
انقدر ک اون خانوادت و دوستات تو گوشت خوندن ک حواست به پسرت باشه اون قرا جانشینت بشه پ دختر به درد نمیخوره داری این رفتارارو انجام میدی ولی بدون با این رفتارا به هیچجا نمیرسی (داد)
جونگکوک:تو و یورا میتونید برید وای سوهو جایی نمیاد
ات:عه باشه پس ما میریم (داد)
۱۲.۲k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.