بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت اول :
اگر هر گاه پرسشی به ذهن خطور میکند، خود انسان آن پرسش را به لحاظ موضوعی دسته بندی کند، شاید نیمی از پرسش حذف شود و یا برای ذهن حل شود.
به عنوان مثال: این که میگویند، خودش تسخیف یک حقیقت آشکار است! یعنی حرف و سخن مردم است، نه وحی بر آن تأیید دارد و نه تصدیق عقلی شده است! و حال آن که قیامت، حیات اخروی و ابدیت آن، هم کلام الله و وحی است و هم عقل و فطرت آدمی مصدق آن است.لذا انکارش به جاهلان بی خردان و کفار پوشانندگان و کتمان کنندگان حق، نسبت داده شده است.
اگر چه بینهایت نیز خودش یک حدی است،
و باید همیشگی یا ابدی بگویم، اما وقتی به همین منظور میگویم بینهایت، دیگر تا ته بینهایت یعنی چه؟ بینهایت که ته ندارد. بنابراین، آخرش هم معنا و جایگاهی نخواهد داشت. آیا باید در تمامی عوالم، اجل، پایان، مرگ و انتقال به عالمی دیگر وجود داشته باشد؟!
این ذهنیات به خاطر این است که آدمی، در عالم ماده و صورت، عادت کرده که حتماً ابتدا صورتی را در ذهنش تصور کند،لذا چون این صورتسازی و تصور برای زمان، انتها، بی انتهایی، برایش ممکن نیست، گمان میکند که فهم و درکش نیز ممکن نخواهد بود؛ در حالی که در همین عالم، بیانتهایی را درک میکند، خواه بیانتهایی عدد باشد، یا بی انتهایی کمالاتی چون:علم، زیبایی واما نکته مهمتر این است که افزودن یک حکم قطعی، که باید نشأت گرفته از علم و آگاهی باشد، به آخر پرسش یعنی چه؟ مثل هیچ اتفاقی خاصی نمی افتد؟! اگر پرسشی به ذهن خطور نموده اش، معنایش این است که هنوز پاسخش روشن نیست، و اگر علم حاصل نشده، پس چگونه حکم قطعی دادم؟!
پرسش منطقی این است که حیاب ابدی یعنی چه؟ و در آنجا چه اتفاقی می افتد؟،نه این که درعین سؤال داشتن، حکم داده شود که هیچ اتفاقی نمی افتد!
زمان فیزیکی:گذر زمان، به معنای روز، ماه و سال،برای ما در زندگی دنیوی، بر اساس گردش شبانه روز است که از چرخش زمین به دور خورشید، ماه به دور خورشید و قابل محاسبه می باشد، چنان که فرمود:وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا- و شب و روز را دو نشانه قرار داديم نشانه شب را تيره گون و نشانه روز را روشنى بخش گردانيديم تا درآن فضلى از پروردگارتان بجوييد و تا شماره سالها و حساب عمرها و رويدادها را بدانيد و هر چيزى را به روشنى باز نموديم.(سوره اسراء آیه 12)(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت اول :
اگر هر گاه پرسشی به ذهن خطور میکند، خود انسان آن پرسش را به لحاظ موضوعی دسته بندی کند، شاید نیمی از پرسش حذف شود و یا برای ذهن حل شود.
به عنوان مثال: این که میگویند، خودش تسخیف یک حقیقت آشکار است! یعنی حرف و سخن مردم است، نه وحی بر آن تأیید دارد و نه تصدیق عقلی شده است! و حال آن که قیامت، حیات اخروی و ابدیت آن، هم کلام الله و وحی است و هم عقل و فطرت آدمی مصدق آن است.لذا انکارش به جاهلان بی خردان و کفار پوشانندگان و کتمان کنندگان حق، نسبت داده شده است.
اگر چه بینهایت نیز خودش یک حدی است،
و باید همیشگی یا ابدی بگویم، اما وقتی به همین منظور میگویم بینهایت، دیگر تا ته بینهایت یعنی چه؟ بینهایت که ته ندارد. بنابراین، آخرش هم معنا و جایگاهی نخواهد داشت. آیا باید در تمامی عوالم، اجل، پایان، مرگ و انتقال به عالمی دیگر وجود داشته باشد؟!
این ذهنیات به خاطر این است که آدمی، در عالم ماده و صورت، عادت کرده که حتماً ابتدا صورتی را در ذهنش تصور کند،لذا چون این صورتسازی و تصور برای زمان، انتها، بی انتهایی، برایش ممکن نیست، گمان میکند که فهم و درکش نیز ممکن نخواهد بود؛ در حالی که در همین عالم، بیانتهایی را درک میکند، خواه بیانتهایی عدد باشد، یا بی انتهایی کمالاتی چون:علم، زیبایی واما نکته مهمتر این است که افزودن یک حکم قطعی، که باید نشأت گرفته از علم و آگاهی باشد، به آخر پرسش یعنی چه؟ مثل هیچ اتفاقی خاصی نمی افتد؟! اگر پرسشی به ذهن خطور نموده اش، معنایش این است که هنوز پاسخش روشن نیست، و اگر علم حاصل نشده، پس چگونه حکم قطعی دادم؟!
پرسش منطقی این است که حیاب ابدی یعنی چه؟ و در آنجا چه اتفاقی می افتد؟،نه این که درعین سؤال داشتن، حکم داده شود که هیچ اتفاقی نمی افتد!
زمان فیزیکی:گذر زمان، به معنای روز، ماه و سال،برای ما در زندگی دنیوی، بر اساس گردش شبانه روز است که از چرخش زمین به دور خورشید، ماه به دور خورشید و قابل محاسبه می باشد، چنان که فرمود:وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا- و شب و روز را دو نشانه قرار داديم نشانه شب را تيره گون و نشانه روز را روشنى بخش گردانيديم تا درآن فضلى از پروردگارتان بجوييد و تا شماره سالها و حساب عمرها و رويدادها را بدانيد و هر چيزى را به روشنى باز نموديم.(سوره اسراء آیه 12)(ادامه دارد...)
۷۹۷
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.