فیک گنگ مافیایی سیاه پارت 20
فیک گنگ مافیایی سیاه
Part 20
ویو سومی
بخاطر گرسنگی از خواب بیدار شدم ساعت رو نگاه کردم 7صبح بود و رفتم پایین...هتل صبحونه هاش رایگان بود...صبحونه رو که خوردم برگشتم اتاقم و یه فیلم دانلود کردم نگاه کردم...ساعت 9 فیلم تموم شد بلند شدم که اماده بشم برم یه باشگاه و ورزش کنم بیرون یه خورده هوا سرد بود...یه هودی مشکی و یه شلوار مام استایل خاکستری و یه جفت پوتین مشکی پوشیدم(عکسش رو میزارم) و کیف باشگاهیم رو برداشتم و رفتم بیرون
یه دو ساعت و نیم توی باشگاه تمرین کردم و برگشتم هتل و یه دوش 40 مینی گرفتم...خیلی عرق کرده بودم
+: اخیش...هیچی مثل یه حموم دل چسب نمیشه 🤤
+: اخ...اخ...خیلی گشنمه...برم همون فست فودی که پیچش رو توی ایستا دیدم ببینم چطوری هست
رفتم اماده شدم و یه تی شرت کراپ مشکی و روش هم یه کاپشن نقره ای پوشیدم و شلوارم هم لی یخی بود با کفشای سفید اسپرت (عکسش رو میزارم) گوشیم رو برداشتم و به یه تاکسی تلفنی زنگ زدم و رفتم
واییییییی...عجب جایی بود...برگام...نگاه به ساعت کردم 12 و نیم ظهر بود...رفتم داخل رو یه میز نشستم...چقدر هم شلوغ بود
ویو تهیونگ
همین طوری که داشتم به سومی فکر میکردم...یهو چشمم به در مغازه خورد...یه نفر وارد شد...چی...این یه معجزه ست...این سو...سومی هست...اره خودشه...اشتباه نمیکنم...ولی اون اینجا چیکار میکنه...رفت روی میز 15 نشست...پس برای غذا خوردن اومده...خودم میرم سفارشش رو میگیرم و بعد غافلگیرش میکنم
_: پسر حواست باشه تا من برم سفارش میز 15 رو بگیرم
یکم لباس رو مرتب کردم و کلاه که برعکس گذاشته بودم سرم رو در اوردم و از سمت درستش پوشیدم و یه خورده کشیدمش جلو صورتم...میخواستم درست منو نشناسه تا غافلگیریم خراب نشه و رفتم سر میزش و ایتالیایی باهاش حرف زدم
_: سلام خانم خیلی خوش اومدید، چی میل دارید؟...بنده رییس اینجا هستم
و اون هم متقابل ایتالیایی جواب رو داد
+: سلام خیلی ممنونم، میتونم منوتون رو ببینم؟!
_: بله البته...پسر منو رو بیار...بفرمایید
+: ممنون...عاااااا...یه رامن کره ای لطفا
_: متوجه شدم
+: ببخشید...کی اماده میشه؟
_: حدود نیم ساعت دیگه
+: خیلی ممنونم
و رفتم که براش اماده کنم
_: پسر من سفارش میز 15 رو خودم اماده میکنم...توی سفارش بقیه میز ها رو بگیر
میخواستم وقتی اماده شد برم لباسم رو عوض کنم و خودم براش ببرم
㋛🄴🄽🄳㋛
Part 20
ویو سومی
بخاطر گرسنگی از خواب بیدار شدم ساعت رو نگاه کردم 7صبح بود و رفتم پایین...هتل صبحونه هاش رایگان بود...صبحونه رو که خوردم برگشتم اتاقم و یه فیلم دانلود کردم نگاه کردم...ساعت 9 فیلم تموم شد بلند شدم که اماده بشم برم یه باشگاه و ورزش کنم بیرون یه خورده هوا سرد بود...یه هودی مشکی و یه شلوار مام استایل خاکستری و یه جفت پوتین مشکی پوشیدم(عکسش رو میزارم) و کیف باشگاهیم رو برداشتم و رفتم بیرون
یه دو ساعت و نیم توی باشگاه تمرین کردم و برگشتم هتل و یه دوش 40 مینی گرفتم...خیلی عرق کرده بودم
+: اخیش...هیچی مثل یه حموم دل چسب نمیشه 🤤
+: اخ...اخ...خیلی گشنمه...برم همون فست فودی که پیچش رو توی ایستا دیدم ببینم چطوری هست
رفتم اماده شدم و یه تی شرت کراپ مشکی و روش هم یه کاپشن نقره ای پوشیدم و شلوارم هم لی یخی بود با کفشای سفید اسپرت (عکسش رو میزارم) گوشیم رو برداشتم و به یه تاکسی تلفنی زنگ زدم و رفتم
واییییییی...عجب جایی بود...برگام...نگاه به ساعت کردم 12 و نیم ظهر بود...رفتم داخل رو یه میز نشستم...چقدر هم شلوغ بود
ویو تهیونگ
همین طوری که داشتم به سومی فکر میکردم...یهو چشمم به در مغازه خورد...یه نفر وارد شد...چی...این یه معجزه ست...این سو...سومی هست...اره خودشه...اشتباه نمیکنم...ولی اون اینجا چیکار میکنه...رفت روی میز 15 نشست...پس برای غذا خوردن اومده...خودم میرم سفارشش رو میگیرم و بعد غافلگیرش میکنم
_: پسر حواست باشه تا من برم سفارش میز 15 رو بگیرم
یکم لباس رو مرتب کردم و کلاه که برعکس گذاشته بودم سرم رو در اوردم و از سمت درستش پوشیدم و یه خورده کشیدمش جلو صورتم...میخواستم درست منو نشناسه تا غافلگیریم خراب نشه و رفتم سر میزش و ایتالیایی باهاش حرف زدم
_: سلام خانم خیلی خوش اومدید، چی میل دارید؟...بنده رییس اینجا هستم
و اون هم متقابل ایتالیایی جواب رو داد
+: سلام خیلی ممنونم، میتونم منوتون رو ببینم؟!
_: بله البته...پسر منو رو بیار...بفرمایید
+: ممنون...عاااااا...یه رامن کره ای لطفا
_: متوجه شدم
+: ببخشید...کی اماده میشه؟
_: حدود نیم ساعت دیگه
+: خیلی ممنونم
و رفتم که براش اماده کنم
_: پسر من سفارش میز 15 رو خودم اماده میکنم...توی سفارش بقیه میز ها رو بگیر
میخواستم وقتی اماده شد برم لباسم رو عوض کنم و خودم براش ببرم
㋛🄴🄽🄳㋛
۷.۷k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.