معشوقه مافیا
فردا صبح از زبان کوک
از خواب بیدار شدم هنوز گیج بودم و رو میز کوچیک کنار تخت دنبال گوشیم بودم برش داشتم و رفتم داخل دیدم ات بهم پیام داده خر ذوق شدم و ضربان قلبم رفت بالا نوشته بود:سلام کوکی میشه امروز نریم بیرون آخه اصلا حوصله ندارم هوا هم سرده بیا خونه ی من
برای نوشتم: سلام عشقم چطوری باشه نمیرین ولی میام دنبالت بیا بریم خونه من
نوشت:اوکی
از زبان ات
من دارم خودمو به هر دری میزنم که با این بشر چشم تو چشم نشم ولی مثل اینکه نمیشه که نمیشه بیخیال.....
عصر عمارت کوک از زبان ات
یه لامبورگینی مشکی آخرین مدل فرستاده بود دنبالم رفتم سوار شدم و رفتیم خونه کوک ولی این که خونه نیس عمارته چقدر خوشگله از عمارت بابام خیلی قشنگ تر و خوشگل تره
رفتم داخل ولی خیلی خلوت بود محو عمارت شده بودم که دست یکی جلو چشمام رو گرفت با صدای آرومی _گفت:اگه گفتی کیه؟
+جناب جئون جونکوک غیر این کی میتونه باشه
_دستامو برداشتم هر چیزی تو چهرش بود غیر از خوشحالی گفتم:چرا اینقدر ناراحتی وا کن اخماتو....
دیگه حوصلم نمیشه بنویسم😂
لایک یادتون نره بترکونید برام
از خواب بیدار شدم هنوز گیج بودم و رو میز کوچیک کنار تخت دنبال گوشیم بودم برش داشتم و رفتم داخل دیدم ات بهم پیام داده خر ذوق شدم و ضربان قلبم رفت بالا نوشته بود:سلام کوکی میشه امروز نریم بیرون آخه اصلا حوصله ندارم هوا هم سرده بیا خونه ی من
برای نوشتم: سلام عشقم چطوری باشه نمیرین ولی میام دنبالت بیا بریم خونه من
نوشت:اوکی
از زبان ات
من دارم خودمو به هر دری میزنم که با این بشر چشم تو چشم نشم ولی مثل اینکه نمیشه که نمیشه بیخیال.....
عصر عمارت کوک از زبان ات
یه لامبورگینی مشکی آخرین مدل فرستاده بود دنبالم رفتم سوار شدم و رفتیم خونه کوک ولی این که خونه نیس عمارته چقدر خوشگله از عمارت بابام خیلی قشنگ تر و خوشگل تره
رفتم داخل ولی خیلی خلوت بود محو عمارت شده بودم که دست یکی جلو چشمام رو گرفت با صدای آرومی _گفت:اگه گفتی کیه؟
+جناب جئون جونکوک غیر این کی میتونه باشه
_دستامو برداشتم هر چیزی تو چهرش بود غیر از خوشحالی گفتم:چرا اینقدر ناراحتی وا کن اخماتو....
دیگه حوصلم نمیشه بنویسم😂
لایک یادتون نره بترکونید برام
۱۵.۹k
۲۶ دی ۱۴۰۱