زندگی پر معنا
#زندگی_پر_معنا
P5
داشتم از جلوی اتاق داییم میرفتم که با اون ریا و لینا مواجه شدم
وای ازشون خیلی خیلی بدم میاد سرمو انداختم پایین
داشتم میرفتم که یهو.. خوردم به یک چیزی دیدم جونگکوکه...
=:حالت خوبه... نگران اون دوتا دختر رو مخ نباش اخراجشون میکنم [لبخند]
+:م... من خوبم نیازی نیست اخراجشون کنید (لکنت... سرش پایینه)
=:چرا سرتو میگیری پایین...
+:آخه.....
"جونگکوک سر ا.ت را بالا آورد و جای سیلی را دید"
=:اون دختره ی عوضی چه طور تونسته صورت به این قشنگی رو خراب کنه اخهه(داد)
+:کوک آروم باش. من حالم خوبه چیزیم نیس(لبخند فیک)
=:باشه پس بزار تا خونه ببرمت
+:نه نیازی نیس....
10min......
بعد کلی اصرار ا.ت از شرکت خارج شد و به سمت خونه رفت
ویو رسیدن به خونه
+:رفتم خونه و یک دوش 20 مینی گرفتم و رفتم رو تخت و خوابیدم تا فیلم ببینم که یهو.......
ادامه دارد......
P5
داشتم از جلوی اتاق داییم میرفتم که با اون ریا و لینا مواجه شدم
وای ازشون خیلی خیلی بدم میاد سرمو انداختم پایین
داشتم میرفتم که یهو.. خوردم به یک چیزی دیدم جونگکوکه...
=:حالت خوبه... نگران اون دوتا دختر رو مخ نباش اخراجشون میکنم [لبخند]
+:م... من خوبم نیازی نیست اخراجشون کنید (لکنت... سرش پایینه)
=:چرا سرتو میگیری پایین...
+:آخه.....
"جونگکوک سر ا.ت را بالا آورد و جای سیلی را دید"
=:اون دختره ی عوضی چه طور تونسته صورت به این قشنگی رو خراب کنه اخهه(داد)
+:کوک آروم باش. من حالم خوبه چیزیم نیس(لبخند فیک)
=:باشه پس بزار تا خونه ببرمت
+:نه نیازی نیس....
10min......
بعد کلی اصرار ا.ت از شرکت خارج شد و به سمت خونه رفت
ویو رسیدن به خونه
+:رفتم خونه و یک دوش 20 مینی گرفتم و رفتم رو تخت و خوابیدم تا فیلم ببینم که یهو.......
ادامه دارد......
۲.۶k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.