فیک کوک«عشق و انتقام» p12
*Ari(آری)*
امروز من و یو رام قرار بود جای بابا بریم شرکت... باید جای اونو بگیریم تا زمانی که حالش کامل خوب بشه
یو رام: آماده ای یودونگسانگم؟!
آری: اره بریم
سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردیم.. دم در پارک کردیم و پیاده شدیم که من یهو جونگ کوک رو دیدم
یو رام: اوه جونگ کوک!!
جونگ کوک: یو رام.. آری شیی!!
آری: صبح بخیر
جیهوپ: هوو سلام رفیق
یو رام: اوه جیهوپ شیی!
آری: صبح شما هم بخیر جیهوپ شی
جیهوپ: ممنون صبح شما هم بخیرر.. بریم برای یه روز عالی دیگهههه
جونگ کوک: اگه کمکی چیزی خواستید حتما خبرمون کنین!!!
یو رام: حتما(دستشو گذاشت رو شونه ی کوک) بیا بریم رفیق
همه مون وارد شرکت شدیم و رفتیم داخل اناق کارامون و مشغول شدیم
*چند ساعت بعد*
آری: اوپا بسه دیگه.. چشمات دارن از حدقه در میان!!!!
یو رام: تمومه دیگه... فقط این مون... ده
کوک:سلام بچه ها.. بیاین استودیو!!
آری: جونگ کوک شیی.. لطفا بیاین یو رامو از اون لپتاب جدا کنین
کوک: بهتره دیگه اونو ولش کنی!!
یو رام: فقط یکم دیگهههه
*چند دقیقه بعد*
وارد استدیو شدیم دیدیم که هه ناهم اینجاست...
هه نا: آرییی!!
آری: هه نا.. تو چرا اینجایی؟!
هه نا: برای پروژه!! بابام قراره سخنرانی کنه
جیهیو: سلام بچه ها!!!
بابای هه نا سخنرانی کردو پروژه شو بهمون گفت
جیهیو: من و جونگ کوک باید باهم سر این قضیه مشورت کنیم!! ولی یو رام.. تو باید جای بابات تصمیم بگیری!!
رفتیم داخل اتاق و من نشستم قهوه خوردم دیدیم یو رام کلافس
آری: چیزی شده اوپا؟!
یو رام: سخته... خیلی سخته آری.. نمیتونم جای بابا تصمیم بگیرم!!عمو جیهیو هم گفته من باید جای بابا تصمیم بگیرم
آری: اره ولی بابا دوتا بچه داشت... منم هستم اوپا!!!
یو رام: نظر تو چیه!!؟؟؟!
آری: هومم به نظرم خوبه ون اگه اتفاقی افتاد میتونیم از این پروژه به عنوان پشتیبان استفاده کنیم!!!
*بچه ها یو رام(همون فیلیکس استری کیدز خودمون) موهاشو بلوند کرده!! در واقع موهاش قهوه ایه و اینکه شخصیت ها چهرشون از این به بعد این شکلین*
امروز من و یو رام قرار بود جای بابا بریم شرکت... باید جای اونو بگیریم تا زمانی که حالش کامل خوب بشه
یو رام: آماده ای یودونگسانگم؟!
آری: اره بریم
سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردیم.. دم در پارک کردیم و پیاده شدیم که من یهو جونگ کوک رو دیدم
یو رام: اوه جونگ کوک!!
جونگ کوک: یو رام.. آری شیی!!
آری: صبح بخیر
جیهوپ: هوو سلام رفیق
یو رام: اوه جیهوپ شیی!
آری: صبح شما هم بخیر جیهوپ شی
جیهوپ: ممنون صبح شما هم بخیرر.. بریم برای یه روز عالی دیگهههه
جونگ کوک: اگه کمکی چیزی خواستید حتما خبرمون کنین!!!
یو رام: حتما(دستشو گذاشت رو شونه ی کوک) بیا بریم رفیق
همه مون وارد شرکت شدیم و رفتیم داخل اناق کارامون و مشغول شدیم
*چند ساعت بعد*
آری: اوپا بسه دیگه.. چشمات دارن از حدقه در میان!!!!
یو رام: تمومه دیگه... فقط این مون... ده
کوک:سلام بچه ها.. بیاین استودیو!!
آری: جونگ کوک شیی.. لطفا بیاین یو رامو از اون لپتاب جدا کنین
کوک: بهتره دیگه اونو ولش کنی!!
یو رام: فقط یکم دیگهههه
*چند دقیقه بعد*
وارد استدیو شدیم دیدیم که هه ناهم اینجاست...
هه نا: آرییی!!
آری: هه نا.. تو چرا اینجایی؟!
هه نا: برای پروژه!! بابام قراره سخنرانی کنه
جیهیو: سلام بچه ها!!!
بابای هه نا سخنرانی کردو پروژه شو بهمون گفت
جیهیو: من و جونگ کوک باید باهم سر این قضیه مشورت کنیم!! ولی یو رام.. تو باید جای بابات تصمیم بگیری!!
رفتیم داخل اتاق و من نشستم قهوه خوردم دیدیم یو رام کلافس
آری: چیزی شده اوپا؟!
یو رام: سخته... خیلی سخته آری.. نمیتونم جای بابا تصمیم بگیرم!!عمو جیهیو هم گفته من باید جای بابا تصمیم بگیرم
آری: اره ولی بابا دوتا بچه داشت... منم هستم اوپا!!!
یو رام: نظر تو چیه!!؟؟؟!
آری: هومم به نظرم خوبه ون اگه اتفاقی افتاد میتونیم از این پروژه به عنوان پشتیبان استفاده کنیم!!!
*بچه ها یو رام(همون فیلیکس استری کیدز خودمون) موهاشو بلوند کرده!! در واقع موهاش قهوه ایه و اینکه شخصیت ها چهرشون از این به بعد این شکلین*
۴.۸k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.