biitre and sweet
biitre and sweet
part13
آجوما : پسرم میشه ات دوروز کار نکنه خودم همه کاراشو میکنم
تهیونگ :باشه آجوما فقط بخاطر شما قبول میکنم(تهیونگ عزیزم دیگه حرف الکی نزن دیگه ۹۵ درصدش بخاطر اتس)
آجوما:مرسی پسرم
تهیونگ: خواهش میکنم
جین ویو
داروهای ات رو گرفتم و اومدم سمت تختش دیدم تهیونگ امده
جین :سلام تهیونگ
تهیونگ :سلام هیونگ
جین:بفرما آجوما اینم داروهای اتج
آجوما:ممنون پسرم
تهیونگ ویو
دوست داشتم به یکی بگم که من عاشق ات شدم البته که نمیتونم الان به ات بگم چون من باعث درد عذابش شدم یذره فکر کردم دیدم جین هیونگ بهترین آدمه
تهیونگ:هیونگ میشه یلحظه با من بیای بریم کارت دارم
جین :باشه
تهیونگ و جین رفتن جلو در ورودی بیمارستان
تهیونگ :هیونگ میخواستم یه چیزی بهت بگم لطفاً به هیچکس نگو
جین:باشه داداش بگو
تهیونگ :من...عاشق ات شدم
جین:چی؟(تعجب)
تهیونگ:من عاشق ات شدم
جین:ناموصا راست میگی؟
تهیونگ: اره
تهیونگ :تصمیم گرفتم دیگه اذیتش نکنم
جین:آره تهیونگ یه نصیحتی بهت بکنم
تهیونگ :آره هیونگ
جین:هیچوقت کسی که دوستش داری یا عاشقشی رو نه آزار بده نه عذاب و مخصوصاً بهش خیانت نکن چون دیگه اگه بفهمه بهش خیانت کردی دیگه باهات اون آدم سابق نمیشه اینو دارم میگم برای بعد از اینکه تصمیم گرفت بهش اعتراف کنی
تهیونگ:ممنون هیونگ(لبخند)
جین:خواهش میکنم
تهیونگ : هیونگ بریم تو من یه خداحافظی با ات و آجوما بکنم و برم خونه کار دارم
جین :باشه
تهیونگ و جین رفتن سمت تخت ات
تهیونگ :آجوما ات خداحافظ
آجوما :خداحافظ
آن:ارباب میشه یه درخواستی بکنم ازتون
تهیونگ :بگو
ات :میشه به دوستم بگم بیاد پیشم
تهیونگ:آره الان گوشیت رو از تو ماشینم میارم
ات:( چشاش از خوشحالی زیاد درخشید)خیلی ممنون ارباب
تهیونگ رفت گوشی ات رو آورد و بهش داد و از همه خدا حافظی کرد و با ماشین به سمت عمارتش حرکت کرد
...
🤍✨
part13
آجوما : پسرم میشه ات دوروز کار نکنه خودم همه کاراشو میکنم
تهیونگ :باشه آجوما فقط بخاطر شما قبول میکنم(تهیونگ عزیزم دیگه حرف الکی نزن دیگه ۹۵ درصدش بخاطر اتس)
آجوما:مرسی پسرم
تهیونگ: خواهش میکنم
جین ویو
داروهای ات رو گرفتم و اومدم سمت تختش دیدم تهیونگ امده
جین :سلام تهیونگ
تهیونگ :سلام هیونگ
جین:بفرما آجوما اینم داروهای اتج
آجوما:ممنون پسرم
تهیونگ ویو
دوست داشتم به یکی بگم که من عاشق ات شدم البته که نمیتونم الان به ات بگم چون من باعث درد عذابش شدم یذره فکر کردم دیدم جین هیونگ بهترین آدمه
تهیونگ:هیونگ میشه یلحظه با من بیای بریم کارت دارم
جین :باشه
تهیونگ و جین رفتن جلو در ورودی بیمارستان
تهیونگ :هیونگ میخواستم یه چیزی بهت بگم لطفاً به هیچکس نگو
جین:باشه داداش بگو
تهیونگ :من...عاشق ات شدم
جین:چی؟(تعجب)
تهیونگ:من عاشق ات شدم
جین:ناموصا راست میگی؟
تهیونگ: اره
تهیونگ :تصمیم گرفتم دیگه اذیتش نکنم
جین:آره تهیونگ یه نصیحتی بهت بکنم
تهیونگ :آره هیونگ
جین:هیچوقت کسی که دوستش داری یا عاشقشی رو نه آزار بده نه عذاب و مخصوصاً بهش خیانت نکن چون دیگه اگه بفهمه بهش خیانت کردی دیگه باهات اون آدم سابق نمیشه اینو دارم میگم برای بعد از اینکه تصمیم گرفت بهش اعتراف کنی
تهیونگ:ممنون هیونگ(لبخند)
جین:خواهش میکنم
تهیونگ : هیونگ بریم تو من یه خداحافظی با ات و آجوما بکنم و برم خونه کار دارم
جین :باشه
تهیونگ و جین رفتن سمت تخت ات
تهیونگ :آجوما ات خداحافظ
آجوما :خداحافظ
آن:ارباب میشه یه درخواستی بکنم ازتون
تهیونگ :بگو
ات :میشه به دوستم بگم بیاد پیشم
تهیونگ:آره الان گوشیت رو از تو ماشینم میارم
ات:( چشاش از خوشحالی زیاد درخشید)خیلی ممنون ارباب
تهیونگ رفت گوشی ات رو آورد و بهش داد و از همه خدا حافظی کرد و با ماشین به سمت عمارتش حرکت کرد
...
🤍✨
۵.۸k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.