یک امشب را می خواهم ازت متنفر باشم...
یک امشب را می خواهم ازت متنفر باشم...
حداقل به پاس یک عمر عاشقی ِ بی حاصل,
امشب ازت متنفرم ...
به خاطر بارانی که بارید و نبودی,
به خاطر این بغض های لعنتی که بی صدا می شکنند ,
به خاطر دردهایی که مرهمش ,
فقط تویی ,
به خاطر ِ این حس داغونی که تمامی ندارد,
به خاطر حرف های تلنبار شده در گلویم,
به خاطر آوار شدن آرزوهای مشترکمان
و ...
و ...
متعجبم چرا عشقم به نفرت تبدیل نمی شود ...
که چرا از یادم نمی روی ,
ای رفته از دست؟!
این جمله ام را با همان عشق همیشگی مان
بخوان ....
"یادت باشدامشب ازت متنفرم ...
اما تو بــــــــــــــــــــــــــــاور نـــــــــکـــــــــن"
حداقل به پاس یک عمر عاشقی ِ بی حاصل,
امشب ازت متنفرم ...
به خاطر بارانی که بارید و نبودی,
به خاطر این بغض های لعنتی که بی صدا می شکنند ,
به خاطر دردهایی که مرهمش ,
فقط تویی ,
به خاطر ِ این حس داغونی که تمامی ندارد,
به خاطر حرف های تلنبار شده در گلویم,
به خاطر آوار شدن آرزوهای مشترکمان
و ...
و ...
متعجبم چرا عشقم به نفرت تبدیل نمی شود ...
که چرا از یادم نمی روی ,
ای رفته از دست؟!
این جمله ام را با همان عشق همیشگی مان
بخوان ....
"یادت باشدامشب ازت متنفرم ...
اما تو بــــــــــــــــــــــــــــاور نـــــــــکـــــــــن"
۸۶۶
۰۲ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.