نفرین شده
پارت ۸
کوک: (رفتم و اومدم دیدم هنوز بیهوشه ) شما برید من پیشش میمونم
پرستار: چشم
کوک: تا کی میخوای بیهوش بمونی دختر لوس ( خنده) سرمش رو کندم*..دیگه دیر شده بود مجبور شدم برآید بغلش کنم و بردمش خونه*
* صبح*
ا/ت: (صبح رو تخت بیدار شدم و دیدم کوک رفته..یه لحظه یه سوزشی تو ناحیه پایین تنم احساس کردم..نزدیک بود جیغ بزنم..بدو بدو رفتم دستشویی.. با کلی سوزش ادرارم رو کردم یه لحظه چشمم خورد به ادرارم که خون بود..باید به کوک میگفتم ولی خجالت میکشیدم پس به آجوما گفتم) آجوما؟.. ببخشید..چیزه...من پایین تنم میسوزه خجالت میکشم به کوک بگم..( با خجالت)
آجوما: بهتره بگی..خجالت نکش دختر😂
ا/ت: میشه شما بهش بگین
آجوما: چشم
ا/ت؛ داشتم با گوشیم ور میرفتم که کوک با سرعت وارد اتاق شد*
کوک: آجوما راست می گفت؟
ا/ت: اهوم ( خجالت)
کوک: بزار چکش کنم..خودت نگاش کردی؟ *
ا/ت: باشه..نه ( خجالت )
کوک: خجالت نکش( خنده) بلاخره من شوهر آیندتم
ا/ت: چی؟
کوک: فعلا ول کن*... واییی این که کلا زخم و زیلیه...از بس که ادرارت رو نگه میداری
ا/ت: خب چه ربطی داره؟
کوک: ادرار خودش نوعی اسیده😑
ا/ت: اوو
کوک: صب کن پماد بزنم*
ا/ت: میسوزههههههه
کوک: تقصیر خودته..تا یک هفته به خودت بزن اینو ( پماد رو دادم بهش)
* یک هفته بعد*
کوک: اومم دیگه خوب شدی
ا/ت: من همیشه برات دردسر درست میکنم
کوک: روش خیمه زدم*..جرعت داری یک بار دیگه اینو بگو..من مایه افتخارمه که تو رو خوب کنم...همه این بلا ها رو هم خودت سر خودت میاری..ربطی به نفرین نداره..اوکی؟
ا/ت: اوکی
کوک: امم چیزه..میشه مال من شی؟
ا/ت: چییی؟
کوک: البته زورت نمیکنم
ا/ت: آخه میترسم
کوک: نگران نباش چون بار اولته زیاد بهت سخت نمیگیرم
ا/ت: قول؟
کوک: قول*
* صبح*
کوک: (رفتم و اومدم دیدم هنوز بیهوشه ) شما برید من پیشش میمونم
پرستار: چشم
کوک: تا کی میخوای بیهوش بمونی دختر لوس ( خنده) سرمش رو کندم*..دیگه دیر شده بود مجبور شدم برآید بغلش کنم و بردمش خونه*
* صبح*
ا/ت: (صبح رو تخت بیدار شدم و دیدم کوک رفته..یه لحظه یه سوزشی تو ناحیه پایین تنم احساس کردم..نزدیک بود جیغ بزنم..بدو بدو رفتم دستشویی.. با کلی سوزش ادرارم رو کردم یه لحظه چشمم خورد به ادرارم که خون بود..باید به کوک میگفتم ولی خجالت میکشیدم پس به آجوما گفتم) آجوما؟.. ببخشید..چیزه...من پایین تنم میسوزه خجالت میکشم به کوک بگم..( با خجالت)
آجوما: بهتره بگی..خجالت نکش دختر😂
ا/ت: میشه شما بهش بگین
آجوما: چشم
ا/ت؛ داشتم با گوشیم ور میرفتم که کوک با سرعت وارد اتاق شد*
کوک: آجوما راست می گفت؟
ا/ت: اهوم ( خجالت)
کوک: بزار چکش کنم..خودت نگاش کردی؟ *
ا/ت: باشه..نه ( خجالت )
کوک: خجالت نکش( خنده) بلاخره من شوهر آیندتم
ا/ت: چی؟
کوک: فعلا ول کن*... واییی این که کلا زخم و زیلیه...از بس که ادرارت رو نگه میداری
ا/ت: خب چه ربطی داره؟
کوک: ادرار خودش نوعی اسیده😑
ا/ت: اوو
کوک: صب کن پماد بزنم*
ا/ت: میسوزههههههه
کوک: تقصیر خودته..تا یک هفته به خودت بزن اینو ( پماد رو دادم بهش)
* یک هفته بعد*
کوک: اومم دیگه خوب شدی
ا/ت: من همیشه برات دردسر درست میکنم
کوک: روش خیمه زدم*..جرعت داری یک بار دیگه اینو بگو..من مایه افتخارمه که تو رو خوب کنم...همه این بلا ها رو هم خودت سر خودت میاری..ربطی به نفرین نداره..اوکی؟
ا/ت: اوکی
کوک: امم چیزه..میشه مال من شی؟
ا/ت: چییی؟
کوک: البته زورت نمیکنم
ا/ت: آخه میترسم
کوک: نگران نباش چون بار اولته زیاد بهت سخت نمیگیرم
ا/ت: قول؟
کوک: قول*
* صبح*
۲۰.۹k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.