پارت نمیدونم چنده اون حسودیه😀🥲
پارت نمیدونم چنده اون حسودیه😀🥲
فقط ریکشنشونو میدم تموم شهه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
پاهچین پدسگ:
~اون بچه بخ بخ که باعثه حسودیه این بشر شده دیگه محوه... زندس ولی چیزه خاصی ازش باقی نمونده...
~با په یان جون بشرو خفت میکنه
~سره تو کلی داد میزنه و حتی تا چند مدت باهات نمیحرفه
~و ممکنه کار به عبادت بکشه
/ا.ت تو که اون مرتیکه رو به من ترجیح نمیدی نه؟؟؟/
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
سانزو بانتن:
_برخلاف نظریه های خیلیا اون اصن سمت عبادت نمیره...
_تو رو یه بچه میبینه که نیاز به مواقب داره... و تنها کسی که از نظره هارو میتونه ازت مراقبت کنه خودشه نه کسه دیگه..
_اون تورو از کناره اون پسره با فشار دادنه بازوت و کشوندت بردنت خونه دور میکنه
_یکم برای اینکه اروم بشه و بلایی سرت نیاره ارامبخش میخوره(فقط یدونه)
_در اخر اون با اخم و لحن عصبی ازت میخواد که ماجرا رو توضیح بدی
/ا.ت... چطور میتونی با وجود من سمت هر خره دیگع ای بری هااا؟؟؟ به اون که بیشتر از من لبخند نزدی؟؟؟/
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
ران بانتن:
_اون لبخند ملیحش به طور کامل محو میشه و بجاش اخم خفیفی میکنه..
_اون وقتی جلوت ظاهر میشه با اون نگاه باعث میشه که اون پسره با بهونه ای فرار کنه
_اون تا خونه باهات حرف نمیزنه چون حسودی کرده یکم تورو مقصر میدونه بعد با خودش میگه اون ابله بود که توجهتو جلب کرده بود
_در اخر اون به بچه گربه کوچولوش با بی محلی تنبیهشو نشون میده.. چون میدونه ا.ت از بی توجهی بدش میاد... و حق داره چون بی توجهی توسط هایتانی بزرگ که همیشه عشقشو لوس میکنه دردناکه
/اون فکر کرده کیه که نزدیکت میشه؟؟؟؟/
🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌
رین بانتن*
_ریندو ارومه... البته تا وقتی که حسودیش نشه....
_اون اول همون خر... چیز پسره رو بدون اطلاعت گوشمالی میده
_باهات حرف نمیزنه
_و بعد از اینکه اروم شد یه عبادت کوچیک و اروم برای اینکه بهت بگه ماله اون هستی
/درسته که من حسودم... ولی این تویی که سمت پسرا میری../
🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚
بلخره تموم بیدددددددددددددددددد
شکررررررررررررررر
لایک پاداسگا ی عزیززززززز
فقط ریکشنشونو میدم تموم شهه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
پاهچین پدسگ:
~اون بچه بخ بخ که باعثه حسودیه این بشر شده دیگه محوه... زندس ولی چیزه خاصی ازش باقی نمونده...
~با په یان جون بشرو خفت میکنه
~سره تو کلی داد میزنه و حتی تا چند مدت باهات نمیحرفه
~و ممکنه کار به عبادت بکشه
/ا.ت تو که اون مرتیکه رو به من ترجیح نمیدی نه؟؟؟/
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
سانزو بانتن:
_برخلاف نظریه های خیلیا اون اصن سمت عبادت نمیره...
_تو رو یه بچه میبینه که نیاز به مواقب داره... و تنها کسی که از نظره هارو میتونه ازت مراقبت کنه خودشه نه کسه دیگه..
_اون تورو از کناره اون پسره با فشار دادنه بازوت و کشوندت بردنت خونه دور میکنه
_یکم برای اینکه اروم بشه و بلایی سرت نیاره ارامبخش میخوره(فقط یدونه)
_در اخر اون با اخم و لحن عصبی ازت میخواد که ماجرا رو توضیح بدی
/ا.ت... چطور میتونی با وجود من سمت هر خره دیگع ای بری هااا؟؟؟ به اون که بیشتر از من لبخند نزدی؟؟؟/
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
ران بانتن:
_اون لبخند ملیحش به طور کامل محو میشه و بجاش اخم خفیفی میکنه..
_اون وقتی جلوت ظاهر میشه با اون نگاه باعث میشه که اون پسره با بهونه ای فرار کنه
_اون تا خونه باهات حرف نمیزنه چون حسودی کرده یکم تورو مقصر میدونه بعد با خودش میگه اون ابله بود که توجهتو جلب کرده بود
_در اخر اون به بچه گربه کوچولوش با بی محلی تنبیهشو نشون میده.. چون میدونه ا.ت از بی توجهی بدش میاد... و حق داره چون بی توجهی توسط هایتانی بزرگ که همیشه عشقشو لوس میکنه دردناکه
/اون فکر کرده کیه که نزدیکت میشه؟؟؟؟/
🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌
رین بانتن*
_ریندو ارومه... البته تا وقتی که حسودیش نشه....
_اون اول همون خر... چیز پسره رو بدون اطلاعت گوشمالی میده
_باهات حرف نمیزنه
_و بعد از اینکه اروم شد یه عبادت کوچیک و اروم برای اینکه بهت بگه ماله اون هستی
/درسته که من حسودم... ولی این تویی که سمت پسرا میری../
🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚🌚
بلخره تموم بیدددددددددددددددددد
شکررررررررررررررر
لایک پاداسگا ی عزیززززززز
۵.۷k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.