جونگکوک با اخم نگام میکرد شاید میخواد نقش بازی کنه اما خو
جونگکوک با اخم نگام میکرد شاید میخواد نقش بازی کنه اما خوشتیپ شده بود انگار اون هم برا نابودی پدرش هیجان داره.... دلا کروز بلند شد و دستمو بوسید و دستشو گزاشت دور کمرم )
(انجا دارن اینالیایی حرف میزنن
، سینیوریتا ا.ت هر دفعه که میبینمت
بیشتر زیبا تر میشی (خنده)
+اووو سینیور دلا کروز میدونی که من همیشه زیبا هستم اما تو هم مثل همیشه شیک و جذاب هستی(خنده)
،خب من هنوز هم پیشنهادم سر جاشه (چشمک)
+سینیور گفتم که جوابم منفیه (خنده)
،منم گفتم فاصله سنی برام مهم نیست
+منم گفتم که جوابم منفیه و.......(حرفش با اهم جونگ کوکی که تمام مدت بااخم به حرف ها شون گوش میداد قطع شد)
+اه سینیور جئون مشتاق دیدار
&همچنین
+برای اینکه شک نکنن به جونگکوک سلام نکرد و کنار دلاکروز نشست بعد خوردن سه لیوان مشر*وب و همینطور حرف زدن با دلا کروز متوجه نگاه سنگینی شد هر دو جئون با خم بهش نگاه میکردن جئون بزرگ که قصد جونش رو داشت و جونگکوک هم که با چشماش اشاره میکرد برن ا.ت پاشد و به دلا کروز گفت که میره دستشویی بعد رفت توی دستشویی داشت دست هاش رو می شست که صدای در دست شویی اومد و جونگکوک بود در رو قفل کرد و امد نزدیک ا.ت )
_باید هر چه زود تر کار رو تموم کنیم
+درسته همین الان شروع میکنیم
_اوهوم
+(ا.ت خواست بره که جونگکوک دستشو کشید و به خودش نزدیک کرد و تو یه حرکت ل.باش رو رو ل.بای ا.ت گذاشت و م.ک زد ا.ت با تعجب خواست اون رو از خودش جدا کنه اما جونگکوک اون رو بیشتر به خودش چسپوند و بیشتر م.ک زد تا اینکه یه زن از دست شوی کناری بیرون اومد و اون ها زود از هم جدا شدن زن که اینالیایی بود گفت به کارتون ادامه بدید جوان ها (بالبخند چشمکی زد)
+(ا.ت نگاه عصبانی به جونگ کوک کرد )چطور جرئت کردی
_چطور تو جرئت کردی همچین لباسی بپوشی تازه اینقد به اون مردک نزدیک بشی (عصبی)
+این به تو چه ربطی دارع
(زن که فکر کرد باعث دعوای این دوتاس از اون جا بیرون رفت)
_چو...چون..
اسلاید اول و دوم لباس ا.ت و جونگ کوک برا اون شب
اسلاید های اخر هتل فلورانس جایی که جشن بود
.
.
.
.
_چو...چون....اهههههه. ....خب اون مردک زیادی هیزه نزدیکش نشو
+(حرفی نزد تا اونجا بحث شون نشه چون وقت این کارا نبود پس گزاشت برا یه وقت دیگه)
+اوکی پس بیا شروع کنیم
_اوهوم(کوک بیرون رفت و بعد ا.ت بیرون رفت ا.ت به بکهیون سپرده بود بعد 5دقیقه فیلم ها رو پخش کنه پعد چند دقیقه صدای اهنگ قطع شد و صدای جئون و فیلمش روی مانیتور اومد بعد حرف هاش جئون ترسیده و دلا کروز باعصبانیت پاشد )
،ایی مردک رو........
.
.
.
(انجا دارن اینالیایی حرف میزنن
، سینیوریتا ا.ت هر دفعه که میبینمت
بیشتر زیبا تر میشی (خنده)
+اووو سینیور دلا کروز میدونی که من همیشه زیبا هستم اما تو هم مثل همیشه شیک و جذاب هستی(خنده)
،خب من هنوز هم پیشنهادم سر جاشه (چشمک)
+سینیور گفتم که جوابم منفیه (خنده)
،منم گفتم فاصله سنی برام مهم نیست
+منم گفتم که جوابم منفیه و.......(حرفش با اهم جونگ کوکی که تمام مدت بااخم به حرف ها شون گوش میداد قطع شد)
+اه سینیور جئون مشتاق دیدار
&همچنین
+برای اینکه شک نکنن به جونگکوک سلام نکرد و کنار دلاکروز نشست بعد خوردن سه لیوان مشر*وب و همینطور حرف زدن با دلا کروز متوجه نگاه سنگینی شد هر دو جئون با خم بهش نگاه میکردن جئون بزرگ که قصد جونش رو داشت و جونگکوک هم که با چشماش اشاره میکرد برن ا.ت پاشد و به دلا کروز گفت که میره دستشویی بعد رفت توی دستشویی داشت دست هاش رو می شست که صدای در دست شویی اومد و جونگکوک بود در رو قفل کرد و امد نزدیک ا.ت )
_باید هر چه زود تر کار رو تموم کنیم
+درسته همین الان شروع میکنیم
_اوهوم
+(ا.ت خواست بره که جونگکوک دستشو کشید و به خودش نزدیک کرد و تو یه حرکت ل.باش رو رو ل.بای ا.ت گذاشت و م.ک زد ا.ت با تعجب خواست اون رو از خودش جدا کنه اما جونگکوک اون رو بیشتر به خودش چسپوند و بیشتر م.ک زد تا اینکه یه زن از دست شوی کناری بیرون اومد و اون ها زود از هم جدا شدن زن که اینالیایی بود گفت به کارتون ادامه بدید جوان ها (بالبخند چشمکی زد)
+(ا.ت نگاه عصبانی به جونگ کوک کرد )چطور جرئت کردی
_چطور تو جرئت کردی همچین لباسی بپوشی تازه اینقد به اون مردک نزدیک بشی (عصبی)
+این به تو چه ربطی دارع
(زن که فکر کرد باعث دعوای این دوتاس از اون جا بیرون رفت)
_چو...چون..
اسلاید اول و دوم لباس ا.ت و جونگ کوک برا اون شب
اسلاید های اخر هتل فلورانس جایی که جشن بود
.
.
.
.
_چو...چون....اهههههه. ....خب اون مردک زیادی هیزه نزدیکش نشو
+(حرفی نزد تا اونجا بحث شون نشه چون وقت این کارا نبود پس گزاشت برا یه وقت دیگه)
+اوکی پس بیا شروع کنیم
_اوهوم(کوک بیرون رفت و بعد ا.ت بیرون رفت ا.ت به بکهیون سپرده بود بعد 5دقیقه فیلم ها رو پخش کنه پعد چند دقیقه صدای اهنگ قطع شد و صدای جئون و فیلمش روی مانیتور اومد بعد حرف هاش جئون ترسیده و دلا کروز باعصبانیت پاشد )
،ایی مردک رو........
.
.
.
۶.۸k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.