(پا ت۱۹)
(پا ت۱۹)
کوک: کوچولوم اح چرا انقدر سوراخت خوبه
ات: اححححح ددی تند تر
کوک بدون هیچ حرفی تند ترش کرد و همراه با اون محکم تر میکوبید
کوک: اح اممم
ات: اححح ددی ام
( ناله از سر لذت و کام شدن)
بعد ۱٠ راند کوک کنار ات افتاد و ات از درد تو خودش جم شده بود
کوک: دخترم حالت خوبه؟
ات: آ... اره یکم درد دارم
کوک ات رو کشید تو بغلش و اول پوصیش رو ماساژ داد و انگشت میکرد تو سوراخش
ات: اح ددی لطفا نکن
کوک: اه باشه
بعد رفت دلش رو ماساژ داد
بعد چند مین
کوک: حالت خوب عزیزم؟
ات:....
کوک به ات نگاه کرد دید خوابیده لبخند زد و لبش رو بوس کرد
کوک: شب بخیر دخترم
( پرش به صبح)
ویو ات
بیدار شدم کوک پیشم نبود همیشه وقتی انجامش میدادیم صبحش پیشم بود بغض کردم و بلند شدم و رفتم پایین همه جارو گشتم حتی اجوما هم نبود ترسیدم دویدم بالا و گوشیمو برداشتم و ب کوک زنگ زدم ک جواب داد)
کوک: بفرمایین
ات: ااا کوک کجایی داشتم سکته میکردم(هول شده ترس)
کوک: اا ببخشید ما هنو مسشناسیم؟(جدی)
ات: کوک مسخره بازی در نیارررر(داد)
کوک: خانم شما کی هستی لطفا مزاحم نشید
ات: یااا مگ با تو شوخی دارم اخههه
(کوک تلفن رو روی ات قعط کرد)
ات: الو کوک با توام الو یاااا ایش قعط کردچش شده بود ازم ناراحت بود؟ یا ازم خسته شده؟
(ات بعد کلی فکر کردم تصمیم میگیره بره شرکت کوک)
(رفت سمت اتاق و لباس هاشو پوشید و یه ارایش ساده انجام داد و رفتسمت شرکت)
(۲۵مین بعد رسید و رفت توی دفتر کوک و اونجا کار کن اجازه ورود ب اتمداد گفتش ک کوک جلسه داره ولی ات به زور وارد اتاق شد کارکنان سریع اومدن ک ات رو پرتش کنن بیرون ک)
کوک: ولش کنسد(سرد)
(کارکنان رفتن و ات اومد جلوی میز کوک)
ات: کوک چیزی شده من کاری کردم چرا اینطوری میکنی اخه
(بچه هاااامن مریض بازیم گلکرده میخام برینم تو رابطشون اماده باشیننننن😁😁)
کوک: کوچولوم اح چرا انقدر سوراخت خوبه
ات: اححححح ددی تند تر
کوک بدون هیچ حرفی تند ترش کرد و همراه با اون محکم تر میکوبید
کوک: اح اممم
ات: اححح ددی ام
( ناله از سر لذت و کام شدن)
بعد ۱٠ راند کوک کنار ات افتاد و ات از درد تو خودش جم شده بود
کوک: دخترم حالت خوبه؟
ات: آ... اره یکم درد دارم
کوک ات رو کشید تو بغلش و اول پوصیش رو ماساژ داد و انگشت میکرد تو سوراخش
ات: اح ددی لطفا نکن
کوک: اه باشه
بعد رفت دلش رو ماساژ داد
بعد چند مین
کوک: حالت خوب عزیزم؟
ات:....
کوک به ات نگاه کرد دید خوابیده لبخند زد و لبش رو بوس کرد
کوک: شب بخیر دخترم
( پرش به صبح)
ویو ات
بیدار شدم کوک پیشم نبود همیشه وقتی انجامش میدادیم صبحش پیشم بود بغض کردم و بلند شدم و رفتم پایین همه جارو گشتم حتی اجوما هم نبود ترسیدم دویدم بالا و گوشیمو برداشتم و ب کوک زنگ زدم ک جواب داد)
کوک: بفرمایین
ات: ااا کوک کجایی داشتم سکته میکردم(هول شده ترس)
کوک: اا ببخشید ما هنو مسشناسیم؟(جدی)
ات: کوک مسخره بازی در نیارررر(داد)
کوک: خانم شما کی هستی لطفا مزاحم نشید
ات: یااا مگ با تو شوخی دارم اخههه
(کوک تلفن رو روی ات قعط کرد)
ات: الو کوک با توام الو یاااا ایش قعط کردچش شده بود ازم ناراحت بود؟ یا ازم خسته شده؟
(ات بعد کلی فکر کردم تصمیم میگیره بره شرکت کوک)
(رفت سمت اتاق و لباس هاشو پوشید و یه ارایش ساده انجام داد و رفتسمت شرکت)
(۲۵مین بعد رسید و رفت توی دفتر کوک و اونجا کار کن اجازه ورود ب اتمداد گفتش ک کوک جلسه داره ولی ات به زور وارد اتاق شد کارکنان سریع اومدن ک ات رو پرتش کنن بیرون ک)
کوک: ولش کنسد(سرد)
(کارکنان رفتن و ات اومد جلوی میز کوک)
ات: کوک چیزی شده من کاری کردم چرا اینطوری میکنی اخه
(بچه هاااامن مریض بازیم گلکرده میخام برینم تو رابطشون اماده باشیننننن😁😁)
۱۱.۰k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.