پارت ۷۷ Blood moon

پارت ۷۷ Blood moon



؟:خاک تو سر پسره که همچین دافی و رفته گذاشته بیا عزیزم پیش خودم





احساس کردم یکیشون اومد طرفم واسه همین از جام بلند شدم




؟:اییییییییییییییییی جووووووووووووون عجب هیکل سک*ی داری خانومی بیا یه شب بیا باما

قول میدم بهت بد نگذره پول خوبیم بهت میدیم فقط ارزون حساب کن مشتری شیم




بعدم خودشو دوستای احمق تر از خودش زدن زیر خنده

همش تقصیر خودم بود اگه به خاطر لجبازی با جونگکوک



اینجوری تیپ نمیزدم و ارایش نمیکردم



الان یه همچین بی سر و پاهایی جرعت متلک انداختن نداشتن

راه افتادم طرف بوفه ای که جونگکوک رفته بود


اون پسرام پشت سرم راه افتاده بودن با دستی که روی ب.ا.س.ن.م


قرار گرفت جیغی زدم و برگشتم طرف پسره و همچین خوابوندم تو صورتشو




شروع کردم به فحش دادن

از ترس داشتم سکته میکردم اون نقطه از پارکم هیچکس نبود





سعی کردم اصلا نشون ندم که ترسیدم

یکی از پسرا از پشت خودشو بهم چسبونده بود و داشت خودشو بالا وپایین میکرد و ای جون ای جون میگفت



خواستم ازش جدابشم که دستشو دورم حلقه کرد



و یکی از اون پسرا گفت




؟:زنگ بزن ماشین بیاد خونه ی ما خالیه تا یه شب توپ
با این خانومی داشته باشیم







بعدش دستشو کشید رو لبم و گفت...