غیرتی من
غیرتی من
پارت30
لباسشو در اورد اومد تو وان بلندم کرد دوشو باز کرد منو گذاشت زمین با یه دست منو گرفت شامپو ورداشت داشت سرمو میشست خداروشکر حداقل شرت پام بود اونم با شلوار کرد انقدر اروم سرمو میشست که دیگه داشت خوابم میبرد
شی یان:میخوا بدنتم بشوری
کوی:نهههه(با صدای بلند)
شی یان:باشه
حوله رو ورداشت پیچید دورم منو اورد بیرون گذاشت رو صندلی دو دست لباس اورد گذاشت رو پام
شی یان:میخوای تنت کنم؟
کوی:نه میتونم
شی یان رفت حموم منم با درد لباسامو عوض کردم میخواستم بلند شم که برم پایین تشنم بود اروم بلند شدم دستمو میگرفتم به دیوار از درد حس میکردم دارم میمیرم به پله ها رسیدم میخواستم پله اولو برم که پام پیچ خورد از پله ها افتادم و چشمام سیاهی رفت
(شی یان)
زود میخواستم حموم کنم برم پیش کوی که یه صدای بلندی اومد زود حوله رو دور خودم پیچیدم رفتم بیرون ویوم کوی نیست از اتاق رفتم بیرون دیدم افتاده از سرشم داره خون میاد زود رفتم بلندش کردم زنگ زدم با دکتر
دکتر:باید ببریش بیمارستان خیلی سریع
گوشی و قطع کردم زود لباس پوشیدم کوی رو ورداشتم از خونه رفتیم بیرون گذاشتش توی ماشین رفتیم بیمارستان رسیدیم از ماشین پیاده شدم کوی رو ورداشتم وارد بیمارستان شدم
پرستار:چیشده ؟
شی یان:از پله ها افتاده
زود یه برانکارد اوردن کوی رو گذاشتم روش رفت اتاق عمل پشت در اتاق عمل نشستا بودم که چانگ و هنگ اومدن
چانگ:چیشده؟
شی یان:رفته بودم حموم میخواسته از پله ها برا پایین افتاده
(2ساعت بعد)
نشستع بودیم که دیدم مامان بابای کوی با شویی دارن میان بلند شدم که بابای کوی یه دونه خوابوند زیر گوشم
بابا:مگه نگفتم از دخترم خوب مراقب کن
مامان:تروخدا ارکم باش اتفاقیه که افتاده
شویی اومد سمتم
شویی:چیشده چرا سرش گیج رفته؟
شی یان:کوی رو دزدیدن و بهش تجاوز کردن و با کمربند زدنش بعد چند روز بیدار شد رفت حموم من تو حموم بودم کوی میخواسته بره پایین پاش پیچ خورده افتاده(با صدای اروم)
شویی:اصلا نباید اینو مامان باباش بفهمن
شی یان:باشه
شویی داشت میرفت که یهویی برگشت سمتم
شویی:چرا دزدیدنش میدونم یه جای کار میلنگه بگو
شی یان:هیچی نیست
شویی:بگو وگرنه همه چیزایی که گفتی رو به مامانش میگم
شی یان:من مافیام
با مافیایی که گفتم شویی افتاد
شی یان:میدونستم سکته میکنی
اروم بلند شد رفک سمت مامان کوی یه چیزی بهش گفت و رفت
خیلی وقت بود که توی اتاق عمل بود
که دکتر اومد
دکتر:.....
پارت30
لباسشو در اورد اومد تو وان بلندم کرد دوشو باز کرد منو گذاشت زمین با یه دست منو گرفت شامپو ورداشت داشت سرمو میشست خداروشکر حداقل شرت پام بود اونم با شلوار کرد انقدر اروم سرمو میشست که دیگه داشت خوابم میبرد
شی یان:میخوا بدنتم بشوری
کوی:نهههه(با صدای بلند)
شی یان:باشه
حوله رو ورداشت پیچید دورم منو اورد بیرون گذاشت رو صندلی دو دست لباس اورد گذاشت رو پام
شی یان:میخوای تنت کنم؟
کوی:نه میتونم
شی یان رفت حموم منم با درد لباسامو عوض کردم میخواستم بلند شم که برم پایین تشنم بود اروم بلند شدم دستمو میگرفتم به دیوار از درد حس میکردم دارم میمیرم به پله ها رسیدم میخواستم پله اولو برم که پام پیچ خورد از پله ها افتادم و چشمام سیاهی رفت
(شی یان)
زود میخواستم حموم کنم برم پیش کوی که یه صدای بلندی اومد زود حوله رو دور خودم پیچیدم رفتم بیرون ویوم کوی نیست از اتاق رفتم بیرون دیدم افتاده از سرشم داره خون میاد زود رفتم بلندش کردم زنگ زدم با دکتر
دکتر:باید ببریش بیمارستان خیلی سریع
گوشی و قطع کردم زود لباس پوشیدم کوی رو ورداشتم از خونه رفتیم بیرون گذاشتش توی ماشین رفتیم بیمارستان رسیدیم از ماشین پیاده شدم کوی رو ورداشتم وارد بیمارستان شدم
پرستار:چیشده ؟
شی یان:از پله ها افتاده
زود یه برانکارد اوردن کوی رو گذاشتم روش رفت اتاق عمل پشت در اتاق عمل نشستا بودم که چانگ و هنگ اومدن
چانگ:چیشده؟
شی یان:رفته بودم حموم میخواسته از پله ها برا پایین افتاده
(2ساعت بعد)
نشستع بودیم که دیدم مامان بابای کوی با شویی دارن میان بلند شدم که بابای کوی یه دونه خوابوند زیر گوشم
بابا:مگه نگفتم از دخترم خوب مراقب کن
مامان:تروخدا ارکم باش اتفاقیه که افتاده
شویی اومد سمتم
شویی:چیشده چرا سرش گیج رفته؟
شی یان:کوی رو دزدیدن و بهش تجاوز کردن و با کمربند زدنش بعد چند روز بیدار شد رفت حموم من تو حموم بودم کوی میخواسته بره پایین پاش پیچ خورده افتاده(با صدای اروم)
شویی:اصلا نباید اینو مامان باباش بفهمن
شی یان:باشه
شویی داشت میرفت که یهویی برگشت سمتم
شویی:چرا دزدیدنش میدونم یه جای کار میلنگه بگو
شی یان:هیچی نیست
شویی:بگو وگرنه همه چیزایی که گفتی رو به مامانش میگم
شی یان:من مافیام
با مافیایی که گفتم شویی افتاد
شی یان:میدونستم سکته میکنی
اروم بلند شد رفک سمت مامان کوی یه چیزی بهش گفت و رفت
خیلی وقت بود که توی اتاق عمل بود
که دکتر اومد
دکتر:.....
۵.۵k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.