پرنده افسون شده ۱۳
مامان ا/ت:شکنجه انواع یادگیری شلیک با اسلحه انداختن نید (بمب)تو منطقه دشمن حداقل باید چندین استخون از بدنت خودت بشکونی و توی دیوار مافیاهای سر سخت بزاری که این شرط آخرشه
و همهی اینا رو ا/ت هیچ وقت نمیتونه انجام بده پس انقدر چرت و پرت نگو ا/ت! دنبال ترحم نباش
ا/ت یهو شروع به خندیدن کرد مثل دیوونه ها میخندید و همه بهش با تعجب زل زده بودن
که صدای یکی از خدمتکارا که فال گوش وایستاده بود در اومد
همه فهمیدن که چه خبره
نامجون:یه جوری حلش میکنم تا بفهمیم از طرف کی اومده
که یهو ا/ت بلند شد و خدمتکار از موهاش گرفت پرتاب کرد وسط سالن.
مامان ا/ت:بعد میگین مافیا روسیه اینه این حتی از سیاست مداری هیچی سرش نمیشه همینجوری یه جاسوس انداخت وسط
ا/ت: هیچ اهمیتی ندادم رفتم سمت خدمتکار و بهش گفتم
از طرف کی اومدی؟
مامان ا/ت:نه بابا همینا رو یاد گرفتی تو روسیه دمت گرم اینو که خودمونم میتونیم انجام بدیم
خدمتکار:ببخشید خانم دیگه تکرار نمیشه
ا/ت:بهت گفتم اینجوری جاسوسی کنی؟(داد)
هااا؟(داد)
خدمتکار :حق باشماست هر کاری بگین انجام میدم
ا/ت:مطمعنی؟
خدمتکار:آره اره هر کار بگین میکنم بهم رحم کنین
ا/ت:جالب شد خیله خوب نظرت درباره بار چیه؟
و همهی اینا رو ا/ت هیچ وقت نمیتونه انجام بده پس انقدر چرت و پرت نگو ا/ت! دنبال ترحم نباش
ا/ت یهو شروع به خندیدن کرد مثل دیوونه ها میخندید و همه بهش با تعجب زل زده بودن
که صدای یکی از خدمتکارا که فال گوش وایستاده بود در اومد
همه فهمیدن که چه خبره
نامجون:یه جوری حلش میکنم تا بفهمیم از طرف کی اومده
که یهو ا/ت بلند شد و خدمتکار از موهاش گرفت پرتاب کرد وسط سالن.
مامان ا/ت:بعد میگین مافیا روسیه اینه این حتی از سیاست مداری هیچی سرش نمیشه همینجوری یه جاسوس انداخت وسط
ا/ت: هیچ اهمیتی ندادم رفتم سمت خدمتکار و بهش گفتم
از طرف کی اومدی؟
مامان ا/ت:نه بابا همینا رو یاد گرفتی تو روسیه دمت گرم اینو که خودمونم میتونیم انجام بدیم
خدمتکار:ببخشید خانم دیگه تکرار نمیشه
ا/ت:بهت گفتم اینجوری جاسوسی کنی؟(داد)
هااا؟(داد)
خدمتکار :حق باشماست هر کاری بگین انجام میدم
ا/ت:مطمعنی؟
خدمتکار:آره اره هر کار بگین میکنم بهم رحم کنین
ا/ت:جالب شد خیله خوب نظرت درباره بار چیه؟
۲۷۶
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.