ای جان

‏ای جان
چو رو نمودی
جان و دلم رُبُودی
دیدگاه ها (۰)

خبر نداشتن از حال من بهانه ی توستبهانه ی همه ی ظالمان شبیه ه...

ما دو سرویم در آغوش هم افتاده به خاکچشم بگشا که گره خورده به...

لطف و قهر تو مهرم نمی شود کم و بیش که پشت و رو نبود آفتاب ت...

تو وقتی می‌بینی که من افسرده ام نباید بگذری، سکوت کنی، یا فق...

امشب چو زیبا شده ای لایق دلها شده ای دلم ربودیسر جنگ تو را ح...

جان دلم بردی در قعر جان نشستیمن برکنار رفتم تودر میان نشستیگ...

ظهر که میشود ؛!دلم ...بیشتر هوایت را می کند ... ای بهانه شاع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط