pt:𝟏𝐌𝐲 𝐀𝐧𝐠𝐢𝐥 𝐌𝐨𝐜𝐡𝐢𝐲
پارت یک:
جیمین:ببخشید!خوبی؟
سرمو بالا آوردم و با یه پسر خوشتیپ و کیوت مواجه شدم که دستشو به سمتم آورده بود...واقعا قشنگ بود...فکر کنم عاشقش شدم!
جیمین:ببخشید؟
دستشو گرفتم و بلند شدم و موهامو مرتب کردم
ا.ت:عاام...ببخشید یه لحظه نمیدونم چیشد و بهتون خوردم
..ببخشیـ
جیمین:اشکالی نداره~من پارک جیمینم، وشما؟
ا.ت:اسمم ا.ت ست..لی ا.ت
جیمین:من عجله دارم لی ا.ت میشه بعدا دوباره حرف بزنیم؟
ا.ت:بـ..باشه..بایی
جیمین:بایی
تاحالا همچین پسر کیوتی ندیده بودم...اون واقعا خوشگل بود! ای کاش شمارشو داشتم...
بعد از اینکه از بوفه خریدامو کردم به طرف کلاسمون رفتم و برای میا و میسو اتفاقی که افتادو تعریف کردم.
میا:اوووو کراش زدی روشش!!!
میسو:رو خوب کسی کراش زده...دوستاشو دیدی؟
ا.ت:ن..نه
میسو:واقعا خوشگلن!!جونگکوک خیلی قشنگ تره ولییـ
میا:تهیونگ و جونگکوک؟وای اونا خیلی خوشگلن مخصوصا تهیونگگ!
میسو:نخیرم جونگکوک
میا:نه تهیونگگ
میسو:جونگکوک شبیه بچه خرگوشهه
میا:تهیونگی شبیه توله خرسه خیلی کیوتهه
...
و این بحث رو اعصابشون هنوز ادامه داشت..سرمو روی میزم گذاشتمو یکم چرت زدم.
جیمین ویو:
داشتم میرفتم پیش کوک و ته که یه دختر خیلی قشنگ چشممو گرفت...شبیه فرشته ها بود سرش پایین بود و همینجوری میومد طرفم که خورد بهم و افتاد.
(دیگه بقیشو خودتون میدونینㅋ)
رفتم پیش جونگکوک و جزوه ها رو بهش دادم.
جیمین:کوکیا نمیدونی چه دختر قشنگی دیدم! اسمش ا.ت بود خیلی کیوت بود~~
کوک:اوو...شمارشو گرفتی هیونگ؟
جیمین:آییشش نه...کلا یادم رفت به خاطر اینکه جزوه های جنابعالی رو بدم مجبور شدم زود برم از پیشش..
یهو صدای باز شدن در و کوبونده شدنش به دیوار کل کلاسو پر کرد.
تهیونگ:جیمین شیی!جونگکوک شیی! پست گذاشتتت!!!خیلی قشنگههㅜ∆ㅜ
______________
خماریییـ~~
برای آپ کردنش کلی ذوق داشتم حتی ندیدم که چند نفر لایک کردن و شرطا رو رسوندن😹این دفعه شرطا رو یکم کمتر میکنم..
امیدوارم خوشتون بیاد گایزز..تنکک
𝐋𝐢𝐤𝐞:𝟓
♡♡♡♡♡♡♡
جیمین:ببخشید!خوبی؟
سرمو بالا آوردم و با یه پسر خوشتیپ و کیوت مواجه شدم که دستشو به سمتم آورده بود...واقعا قشنگ بود...فکر کنم عاشقش شدم!
جیمین:ببخشید؟
دستشو گرفتم و بلند شدم و موهامو مرتب کردم
ا.ت:عاام...ببخشید یه لحظه نمیدونم چیشد و بهتون خوردم
..ببخشیـ
جیمین:اشکالی نداره~من پارک جیمینم، وشما؟
ا.ت:اسمم ا.ت ست..لی ا.ت
جیمین:من عجله دارم لی ا.ت میشه بعدا دوباره حرف بزنیم؟
ا.ت:بـ..باشه..بایی
جیمین:بایی
تاحالا همچین پسر کیوتی ندیده بودم...اون واقعا خوشگل بود! ای کاش شمارشو داشتم...
بعد از اینکه از بوفه خریدامو کردم به طرف کلاسمون رفتم و برای میا و میسو اتفاقی که افتادو تعریف کردم.
میا:اوووو کراش زدی روشش!!!
میسو:رو خوب کسی کراش زده...دوستاشو دیدی؟
ا.ت:ن..نه
میسو:واقعا خوشگلن!!جونگکوک خیلی قشنگ تره ولییـ
میا:تهیونگ و جونگکوک؟وای اونا خیلی خوشگلن مخصوصا تهیونگگ!
میسو:نخیرم جونگکوک
میا:نه تهیونگگ
میسو:جونگکوک شبیه بچه خرگوشهه
میا:تهیونگی شبیه توله خرسه خیلی کیوتهه
...
و این بحث رو اعصابشون هنوز ادامه داشت..سرمو روی میزم گذاشتمو یکم چرت زدم.
جیمین ویو:
داشتم میرفتم پیش کوک و ته که یه دختر خیلی قشنگ چشممو گرفت...شبیه فرشته ها بود سرش پایین بود و همینجوری میومد طرفم که خورد بهم و افتاد.
(دیگه بقیشو خودتون میدونینㅋ)
رفتم پیش جونگکوک و جزوه ها رو بهش دادم.
جیمین:کوکیا نمیدونی چه دختر قشنگی دیدم! اسمش ا.ت بود خیلی کیوت بود~~
کوک:اوو...شمارشو گرفتی هیونگ؟
جیمین:آییشش نه...کلا یادم رفت به خاطر اینکه جزوه های جنابعالی رو بدم مجبور شدم زود برم از پیشش..
یهو صدای باز شدن در و کوبونده شدنش به دیوار کل کلاسو پر کرد.
تهیونگ:جیمین شیی!جونگکوک شیی! پست گذاشتتت!!!خیلی قشنگههㅜ∆ㅜ
______________
خماریییـ~~
برای آپ کردنش کلی ذوق داشتم حتی ندیدم که چند نفر لایک کردن و شرطا رو رسوندن😹این دفعه شرطا رو یکم کمتر میکنم..
امیدوارم خوشتون بیاد گایزز..تنکک
𝐋𝐢𝐤𝐞:𝟓
♡♡♡♡♡♡♡
۸.۲k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.