پارت ۲۲ دیدار ناگهانی
دیدار ناگهانی
پارت:۲۲
از زبان ا.ت:
امروز آخرین روز مدرسه و آخرین امتحانه اگه این امتحان تموم بشه دیگه میتونم با تهیونگ باشم واییییییییییی خیلی ذوق دارم
_ا.ت حاضر شدی بریم؟
+آره آره حاضرم بریم
(پرش زمانی به وقتی که رسیدن به مدرسه)
_ا.ت
+بله
_فایتینگ
+ممنون
ا.ت ویو:
تازه ورقه هارو بهمون داده بودن که دیدم یجی بعد ۳۰ دقیقه پا شد و ورقشو داد تعجب کرده بودم چون اون خیلی کند دست بود منم ۱۰ دقیقه بعد اون ورقمو دادم وقت یه ساعت بود ولی من تو ۴۰ دقیقه ورقمو نوشتم وقتی اومدم بیرون دیدم تهیونگ بهم پیام داده که امروز نمیتونه بیاد دنبالم چون تو کمپانی یه کاری پیش اومده و باید بره پیش خودم هی غر میزدم آخه تو روز به این مهمی روزی که قراره به هم برسیم چرااااااااااااااااا خلاصه که یه تاکسی گرفتم و رفتم خونه وقتی رسیدم خونه...
پارت:۲۲
از زبان ا.ت:
امروز آخرین روز مدرسه و آخرین امتحانه اگه این امتحان تموم بشه دیگه میتونم با تهیونگ باشم واییییییییییی خیلی ذوق دارم
_ا.ت حاضر شدی بریم؟
+آره آره حاضرم بریم
(پرش زمانی به وقتی که رسیدن به مدرسه)
_ا.ت
+بله
_فایتینگ
+ممنون
ا.ت ویو:
تازه ورقه هارو بهمون داده بودن که دیدم یجی بعد ۳۰ دقیقه پا شد و ورقشو داد تعجب کرده بودم چون اون خیلی کند دست بود منم ۱۰ دقیقه بعد اون ورقمو دادم وقت یه ساعت بود ولی من تو ۴۰ دقیقه ورقمو نوشتم وقتی اومدم بیرون دیدم تهیونگ بهم پیام داده که امروز نمیتونه بیاد دنبالم چون تو کمپانی یه کاری پیش اومده و باید بره پیش خودم هی غر میزدم آخه تو روز به این مهمی روزی که قراره به هم برسیم چرااااااااااااااااا خلاصه که یه تاکسی گرفتم و رفتم خونه وقتی رسیدم خونه...
۳.۲k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.