شادت مادر افسانه نیست

■●• شہادت مادر افسانه نیست•●■

قسمت دوم ‌⇦ سقیفه

▪️ پیامبر (ص) در شرایط مختلف بارها بزرگی اهلبیت و جانشینی علی (ع) را بیان کرده بودند.

√ همچنین برای جلوگیری از کارشکنی منافقانی که پیامبر (ص) می‌دانست با حکومت و امامت علی (ع) مخالفند و علیه او توطئه می‌کنند، سپاهی به فرماندهی جوانی به نام «اسامة بن زید» تعیین فرمود که برای جنگ با روم به سوی «موته» در شام بروند.

▫️ سپاه اسامه شامل مهاجرین و انصار، و از جمله «ابوبکر» و «عمر» و «ابوعبیده جرّاح» و دیگران بودند.
■● پیامبر (ص) برای حرکت این سپاه بسیار تأکید می‌فرمود، حتّی اسامه پرسید:

اجازه می‌فرمایید ما باشیم تا خداوند شما را شفا عنایت فرماید؟
☆ پیامبر فرمود: از شهر خارج شوید و با نام خدا حرکت کنید ➣

و نیز با تأکید می فرمود:

《لَعَنَ اللهُ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْ جَیْشِ اُسامَةَ – خدا لعنت کند هر کس را که از سپاه اسامه جدا شود و آن را ترک کند》

⬛️▪️رفته رفته بیماری پیغمبر شدّت یافت.
عبدالله بن عباس می گوید: رسول خدا (ص) در بستر وفات به شدت می‌گریست چنانکه اشک محاسن مبارک او را تر کرد، به او عرض کردند: ای رسول خدا برای چه گریه می‌کنید؟

فرمود: برای ذریّه و فرزندان خود و آنچه #شریران_امتم پس از من نسبت به آنان مرتکب می‌شوند می‌گریم!
گویا فاطمه را می بینم که پس از من مورد ظلم و ستم واقع شده و فریاد می زند «آه پدرجان» و هیچکس او را یاری نمی‌کند.

فاطمه(س) این موضوع را شنید و به گریه در آمد؛ پیامبر(ص) فرمود:
▪️ دخترم گریه نکن مژده باد تو را ای دختر محمّد که زود به من خواهی پیوست و تو اوّلین نفر از اهلبیت منی که به من ملحق خواهی شد.

▪️ادامه دارد....↻


#شهادت_مادر_افسانه_نیست#مادر#مسمار#میخ_در#در_و_دیوار#پهلوی_شکسته#سقیفه#سیلی#بسیج_سایبری