پارت بیست و دوم
من:چطوری ببعی
ایدا با این حرفی که من در گوشش گفتم یه دفعه ساکت شد یه دفعه گوشم سوت کشید منم که گوشم حساس از درد گوشم با زانو خوردم زمین دستمو گذاشتم روی گوشم گرمی خونو حس میکردم ایدا تو گوشم جیغ زده بود با این حرکت من ایدا یه جیغ زد و دویید رفت سمت خونه خونریزیم خیلی زیاد بود کم کم چشام داشت سیاهی میرفت چشام داشت بسته میشد که مهراد رو دیدم که داشت بدو بدو میاد سمتم
چشام بسته شد
با سوزش دستم چشامو باز کردم اول نمیدونستم کجام یه کم که گذشت خودمو تو بیمارستان دیدم یه چیزی روی دست چپم سنگینی میکرد سرمو چرخوندم اون سمت مهراد بود با دیدنش یه لبخند بی حال زدم میخواستم اروم دستمو از زیر سرش بکشم بیرون که مهراد سرشو بلند کرد قیافش خیلی بامزه بود موهاش هپلی شده بود چشاشم خمار یه لبخند زدم بهش هنوز گیج میزد با لبخند من سریع بلند شد سرمو گرفت تو بغلش گفت
مهراد:بلاخره بیدار شدی میدونی تو این دوروز چی کشیدم
من:دوروز؟
مهراد:اره عزیزدلم دوروز
پارت بعدییییییییی
ایدا با این حرفی که من در گوشش گفتم یه دفعه ساکت شد یه دفعه گوشم سوت کشید منم که گوشم حساس از درد گوشم با زانو خوردم زمین دستمو گذاشتم روی گوشم گرمی خونو حس میکردم ایدا تو گوشم جیغ زده بود با این حرکت من ایدا یه جیغ زد و دویید رفت سمت خونه خونریزیم خیلی زیاد بود کم کم چشام داشت سیاهی میرفت چشام داشت بسته میشد که مهراد رو دیدم که داشت بدو بدو میاد سمتم
چشام بسته شد
با سوزش دستم چشامو باز کردم اول نمیدونستم کجام یه کم که گذشت خودمو تو بیمارستان دیدم یه چیزی روی دست چپم سنگینی میکرد سرمو چرخوندم اون سمت مهراد بود با دیدنش یه لبخند بی حال زدم میخواستم اروم دستمو از زیر سرش بکشم بیرون که مهراد سرشو بلند کرد قیافش خیلی بامزه بود موهاش هپلی شده بود چشاشم خمار یه لبخند زدم بهش هنوز گیج میزد با لبخند من سریع بلند شد سرمو گرفت تو بغلش گفت
مهراد:بلاخره بیدار شدی میدونی تو این دوروز چی کشیدم
من:دوروز؟
مهراد:اره عزیزدلم دوروز
پارت بعدییییییییی
۱۴.۵k
۱۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.