پارت دوم عشق بعد ازدواج
دیدم یه ماشین مشکی جلوم پیداش شد
گفت بیا میرسونمت گفتم نه ممنون خودم میرم
راهم رو کشیدم و رفتم
روز بعد آماده شدم و راه افتادم به دانشگاه
رفتم داخل دیدم همون پسر جلومه گفت
هنوز خودتو معرفی نکرده من ته ته هستم تو چی گفتم من رزی هستم خدافظ
رفتم داخل کلاس نشستم رو صندلیم
کلاس تموم شد اومدم بلند شم برم از در بیرون دیدم
همه دارن میخندن برگشتم دیدم رو دیوار نوشته
من رزی خیلییییییی دیوونم عصبی شدم در و کوبیدم
رفتم تو حیاط دیدم ته ته اومد کنارم گفت ناراحت نباش
من نمیدونم چرا آنقدر از این پسر بدم میاد
بدون هیچ حرفی بلند شدم رفتم اون روز ماشین نیاوردم
رفتم از دانشگاه بیرون دیدم ته ته با ماشین جلومه گفت سوار شو میرسونمت ناراحت و عصبی بودم سوار شدم
یهویی دیدم یه چیزی آورد جلوم .......
ادامه دارد
گفت بیا میرسونمت گفتم نه ممنون خودم میرم
راهم رو کشیدم و رفتم
روز بعد آماده شدم و راه افتادم به دانشگاه
رفتم داخل دیدم همون پسر جلومه گفت
هنوز خودتو معرفی نکرده من ته ته هستم تو چی گفتم من رزی هستم خدافظ
رفتم داخل کلاس نشستم رو صندلیم
کلاس تموم شد اومدم بلند شم برم از در بیرون دیدم
همه دارن میخندن برگشتم دیدم رو دیوار نوشته
من رزی خیلییییییی دیوونم عصبی شدم در و کوبیدم
رفتم تو حیاط دیدم ته ته اومد کنارم گفت ناراحت نباش
من نمیدونم چرا آنقدر از این پسر بدم میاد
بدون هیچ حرفی بلند شدم رفتم اون روز ماشین نیاوردم
رفتم از دانشگاه بیرون دیدم ته ته با ماشین جلومه گفت سوار شو میرسونمت ناراحت و عصبی بودم سوار شدم
یهویی دیدم یه چیزی آورد جلوم .......
ادامه دارد
۷.۸k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.