یه مافیا نباید عاشق شه ولی....
یه مافیا نباید عاشق شه ولی....
**یونا رفت بیرون و حرص میخورد پدر جیمینم یکم بعد از نهار رفت**
+چه عجب رفتن بچه هی میخواد بخوابه نمیتونه
×میخوای بری تو اتاق بخوابونیش؟
+اوهوم فقط بیا برات یه چیزی خریدم
×چی؟
+نمیگم🤪
٪ات اون دختره کی بود؟
+یه مزاحم ولش کن بعدا
٪اوکی
**ات و جیمین رفتن بالا ات بچه رو خوابوند و گذاشتش توی گهواره که یدفعه جیمین روش خیمه زد**
+د..داری چیکار میکنی؟
×خیلی وقته اینکارو نکردم نه؟جای مارکام رفته
+الان؟مطمئنی؟به نظرم شب عروسی بهتره
×نه دیگه صبر ندارم (و شروع کرد)
ویو ات: اول از لبام شروع کرد و میبوسید خیلی تند میبوسید طوری که گوشه ی لبم زخم شد بعد رفت سمت گردنم و مارک میذاشت انقدر محکم و زیاد میذاشت که بدنم بی حس شد. (اهم بقیشو نمینویسم خودتون تصور کنین منحرفا)
فردا***
ویو ات:صبح با بدن درد خیلی شدیدی بیدار شدم جیمین بیدار بود و داشت به سوهو شیر خشک میداد و باهاش بازی میکرد اونم میخندید چقد این دوتا شبیه همن...ولی این کیوت همونی نیست که دیشب داشت وحشی بازی در میاوورد؟نه بابا.....یکم بعد رفتم لباسامو آماده کردم و داشتم میرفتم هموم که جیمین لب زد
×بیدار شدی؟صبر کن باهم میریم
+ولم کن وحشی یکم ملاحظه میکردی
×خب ببخشید حالا صبر کن من بچه رو بدم به لوسی(رفت بچه رو داد و برگشت)
**یونا رفت بیرون و حرص میخورد پدر جیمینم یکم بعد از نهار رفت**
+چه عجب رفتن بچه هی میخواد بخوابه نمیتونه
×میخوای بری تو اتاق بخوابونیش؟
+اوهوم فقط بیا برات یه چیزی خریدم
×چی؟
+نمیگم🤪
٪ات اون دختره کی بود؟
+یه مزاحم ولش کن بعدا
٪اوکی
**ات و جیمین رفتن بالا ات بچه رو خوابوند و گذاشتش توی گهواره که یدفعه جیمین روش خیمه زد**
+د..داری چیکار میکنی؟
×خیلی وقته اینکارو نکردم نه؟جای مارکام رفته
+الان؟مطمئنی؟به نظرم شب عروسی بهتره
×نه دیگه صبر ندارم (و شروع کرد)
ویو ات: اول از لبام شروع کرد و میبوسید خیلی تند میبوسید طوری که گوشه ی لبم زخم شد بعد رفت سمت گردنم و مارک میذاشت انقدر محکم و زیاد میذاشت که بدنم بی حس شد. (اهم بقیشو نمینویسم خودتون تصور کنین منحرفا)
فردا***
ویو ات:صبح با بدن درد خیلی شدیدی بیدار شدم جیمین بیدار بود و داشت به سوهو شیر خشک میداد و باهاش بازی میکرد اونم میخندید چقد این دوتا شبیه همن...ولی این کیوت همونی نیست که دیشب داشت وحشی بازی در میاوورد؟نه بابا.....یکم بعد رفتم لباسامو آماده کردم و داشتم میرفتم هموم که جیمین لب زد
×بیدار شدی؟صبر کن باهم میریم
+ولم کن وحشی یکم ملاحظه میکردی
×خب ببخشید حالا صبر کن من بچه رو بدم به لوسی(رفت بچه رو داد و برگشت)
۳.۵k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.