𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!
𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!
part18
ویو جیمین
سوار ماشین کردم بردمش امارت خودم اما میترسیدم بیدار شه تو کمدا تفنگارو ببینه بردمش داخل همه سرشون رو به علامت احترام پایین آورده بودن
علامت آجوما*
*جیمین چی شده این کیه
+این آت زن آیندم
*باشه ببرش اتاق تا بیام
+نه نیا خودم هواسم بهش هست
*باشه پ من میرم
+آت رو بردم داخل رو تخت خوابوندمش کفششو در آوردم اکسوری هاشم در آوردم با پد آرایششو پاک کردم یهو با دوتا دستاش صورتمو گرفت
_خوشگلع خیلی کیوته
+جیمین رو کشید سمت خودش جیمین از حرفش تو شک بود
_لبشو گذاشت رو لب جیمین میشه بوسم کنی
+چرا که نه جیمین شروع کرد بوس کردن لب آت آنقدر مک میزدم که مزه خونو تو دهنم هس میکردم لبش مزه توت فرنگی میداد بعد چند مین نفس کم آوردم جدا شدم شروع کردم به مارک گذاشتن رو گردنش گردنش کاملا کبود بود یهو در اتاق زده شود(چون حمایت هاتون خیلی کم شده زد حال زدم😂😂)
*میتونم بیام داخل
+بلند شدم لباسام رو درست کردم لباسای آت هم دیگه بیا داخل
*فقط اومده بودم ببینم چیزی لازم ندارید
_من بوس میخوامممم(با مستی)
*تک خنده)معلومه چیزی لازم ندارید من برم بیرون
+ حصابی داغ شده بودم دیکم الانه که دیکم از شلوارم بزنه بیرون سریع رفتم حموم آب رو داغ کردم رفتم زیر دوش یکم حالم بهتر شده بود اومدم بیرون که دیدم ات با حالت کیوتی خوابیده بود رفتم پیشش دیدم خواب کامل بود منم با حوله تن پوش پیشش دراز کشیدم و نگاش میکردم کم کم چشام گرم خواب شد خوابیدم (عزیزم تا جایی که ما میدونیم لامپ هم باید خاموش باشه)
(اگه حمایت نکنید پاینشو غم انگیز می کنم)
part18
ویو جیمین
سوار ماشین کردم بردمش امارت خودم اما میترسیدم بیدار شه تو کمدا تفنگارو ببینه بردمش داخل همه سرشون رو به علامت احترام پایین آورده بودن
علامت آجوما*
*جیمین چی شده این کیه
+این آت زن آیندم
*باشه ببرش اتاق تا بیام
+نه نیا خودم هواسم بهش هست
*باشه پ من میرم
+آت رو بردم داخل رو تخت خوابوندمش کفششو در آوردم اکسوری هاشم در آوردم با پد آرایششو پاک کردم یهو با دوتا دستاش صورتمو گرفت
_خوشگلع خیلی کیوته
+جیمین رو کشید سمت خودش جیمین از حرفش تو شک بود
_لبشو گذاشت رو لب جیمین میشه بوسم کنی
+چرا که نه جیمین شروع کرد بوس کردن لب آت آنقدر مک میزدم که مزه خونو تو دهنم هس میکردم لبش مزه توت فرنگی میداد بعد چند مین نفس کم آوردم جدا شدم شروع کردم به مارک گذاشتن رو گردنش گردنش کاملا کبود بود یهو در اتاق زده شود(چون حمایت هاتون خیلی کم شده زد حال زدم😂😂)
*میتونم بیام داخل
+بلند شدم لباسام رو درست کردم لباسای آت هم دیگه بیا داخل
*فقط اومده بودم ببینم چیزی لازم ندارید
_من بوس میخوامممم(با مستی)
*تک خنده)معلومه چیزی لازم ندارید من برم بیرون
+ حصابی داغ شده بودم دیکم الانه که دیکم از شلوارم بزنه بیرون سریع رفتم حموم آب رو داغ کردم رفتم زیر دوش یکم حالم بهتر شده بود اومدم بیرون که دیدم ات با حالت کیوتی خوابیده بود رفتم پیشش دیدم خواب کامل بود منم با حوله تن پوش پیشش دراز کشیدم و نگاش میکردم کم کم چشام گرم خواب شد خوابیدم (عزیزم تا جایی که ما میدونیم لامپ هم باید خاموش باشه)
(اگه حمایت نکنید پاینشو غم انگیز می کنم)
۶.۲k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.