☆ BRAVE 3> ☆
☆ BRAVE 3> ☆
[Part ۱۳]
اون تهیونگ بود
ا/ت : اینجا چیکار میکنی؟ ، فکر کردم خوابی
ته : نه من این ساعت نمیخوابم ، توچی چرا بیداری ؟
ا/ت : رسم روز تولدم
ته : چی؟ ، امروز تولدتع؟
ا/ت : اره ، یه روز معمولی
ته: اونقدرام معمولی نیس
ا/ت : هیچکس براش مهم نبود ، پس ، من چرا باید برام مهم باشه؟
ته : چون تولدتع
ا/ت : هر چی ولش کن
نگاهتون از آسمون گرفتی بهش نگا کردی ، میخواستی نگاهتو به چمن های روی زمین بدی که زخم روی دستش توجه ت رو جلب کرد
ا/ت : این ، این چیه؟
سعی کردی صدات نلرزه
ته : ها این ؟ ، چیزی نیست، توی بچگی از لای بوته ها که رد میشدم زخمی شدما/ت: کسی دیگه یی اونجا بود ؟
ته : ها اره یه دختره انگار صدای گریه ام رو شنی، وایسا ببینم تو از کجا میدونی؟
ا/ت : هی،هیچی
میخواستی فرار کنی و موفق هم شدی ، رفتی توی اتاقت و اون عکس رو از توی چمدونت درآوردی و نگاش کردی ، چطور متوجه نشده بودی که اون تهیونگه؟
توی همین فکرا بودی که به خواب عمیقی فرو رفتی.
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
[Part ۱۳]
اون تهیونگ بود
ا/ت : اینجا چیکار میکنی؟ ، فکر کردم خوابی
ته : نه من این ساعت نمیخوابم ، توچی چرا بیداری ؟
ا/ت : رسم روز تولدم
ته : چی؟ ، امروز تولدتع؟
ا/ت : اره ، یه روز معمولی
ته: اونقدرام معمولی نیس
ا/ت : هیچکس براش مهم نبود ، پس ، من چرا باید برام مهم باشه؟
ته : چون تولدتع
ا/ت : هر چی ولش کن
نگاهتون از آسمون گرفتی بهش نگا کردی ، میخواستی نگاهتو به چمن های روی زمین بدی که زخم روی دستش توجه ت رو جلب کرد
ا/ت : این ، این چیه؟
سعی کردی صدات نلرزه
ته : ها این ؟ ، چیزی نیست، توی بچگی از لای بوته ها که رد میشدم زخمی شدما/ت: کسی دیگه یی اونجا بود ؟
ته : ها اره یه دختره انگار صدای گریه ام رو شنی، وایسا ببینم تو از کجا میدونی؟
ا/ت : هی،هیچی
میخواستی فرار کنی و موفق هم شدی ، رفتی توی اتاقت و اون عکس رو از توی چمدونت درآوردی و نگاش کردی ، چطور متوجه نشده بودی که اون تهیونگه؟
توی همین فکرا بودی که به خواب عمیقی فرو رفتی.
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
۱۸.۱k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.