Life full of pain
Life full of pain
Part6
ات: خستههههه مممممم
کوک : منمممم
ات : اهههه
کوک : چ مرگته
ات : موهام به لباسم گیر کرد
کوک : چ جالب
ات : بیا کمک
کوک : خواهش کن
ات : آشغال بیاااا موهام داغون شددددد
کوک : چون التماس میکنی باشه
ات : مرسی
کوک : چطور؟
ات : واسه مهمونی..اون پسره مزاح..
کوک : اونو که قرار جبران کنی
ات: تف..بیشعور...بزار ۱ دیقه از تشکرم بگذره😐
کوک : بیب نمیخوای آماده شی
ات : جونگ کوک اذیت نکن جان مادرت
کوک : برو بخواب
ات : مرسی
پرش زمانی به ساعت ۳ شب
ات ویو : از خواب بیدار شدم یهو خیلی تشنه م بود بلند شدم برم بیرون که لباسم رو دیدم آه خیلی باز بود خب لباس خوابه دیگه بگذریم ۳ شب کی هست تو خونه
از پله ها اومدم بیرون و رفتم سمت آشپزخونه خونه تاریک بود و همه جا ساکت در یخچال و باز کردم که یکم آشپزخونه روشن شد
آب ریختم تو لیوان و خوردم وقتی برگشتم نزدیک بود سکته کنم
ات : جیغغغغغ کمکککککککک
ات : نه نهههه من هنوز جووووننمممممم تو رو خدااااا عرررررر جیغغغغغ کمککککککککک
کوک : بسه بابا سرم بردی ( داد )
ات : ها؟
کوک : میگم سرم و بردی با جیغ جیغات
ات : ها؟؟
ات : ها؟
ات : هااااااااا به من چ وقتی مث جن میای بالای سرم همینه دیه بعدشم سرتُ بگیر نره
کوک : اینجا داشتی چیکار میکردی
ات : آب نوش جان میکردم
الانم میخوام دوباره بخورم
برگشتم سمت یخچال دوباره آب خوردم که یهو گف
کوک : این جوری نخور
ات : چرا؟
کوک : دور لبات خیس میشه
ات : خب؟ عادتمه
ادامه پست بعد
Part6
ات: خستههههه مممممم
کوک : منمممم
ات : اهههه
کوک : چ مرگته
ات : موهام به لباسم گیر کرد
کوک : چ جالب
ات : بیا کمک
کوک : خواهش کن
ات : آشغال بیاااا موهام داغون شددددد
کوک : چون التماس میکنی باشه
ات : مرسی
کوک : چطور؟
ات : واسه مهمونی..اون پسره مزاح..
کوک : اونو که قرار جبران کنی
ات: تف..بیشعور...بزار ۱ دیقه از تشکرم بگذره😐
کوک : بیب نمیخوای آماده شی
ات : جونگ کوک اذیت نکن جان مادرت
کوک : برو بخواب
ات : مرسی
پرش زمانی به ساعت ۳ شب
ات ویو : از خواب بیدار شدم یهو خیلی تشنه م بود بلند شدم برم بیرون که لباسم رو دیدم آه خیلی باز بود خب لباس خوابه دیگه بگذریم ۳ شب کی هست تو خونه
از پله ها اومدم بیرون و رفتم سمت آشپزخونه خونه تاریک بود و همه جا ساکت در یخچال و باز کردم که یکم آشپزخونه روشن شد
آب ریختم تو لیوان و خوردم وقتی برگشتم نزدیک بود سکته کنم
ات : جیغغغغغ کمکککککککک
ات : نه نهههه من هنوز جووووننمممممم تو رو خدااااا عرررررر جیغغغغغ کمککککککککک
کوک : بسه بابا سرم بردی ( داد )
ات : ها؟
کوک : میگم سرم و بردی با جیغ جیغات
ات : ها؟؟
ات : ها؟
ات : هااااااااا به من چ وقتی مث جن میای بالای سرم همینه دیه بعدشم سرتُ بگیر نره
کوک : اینجا داشتی چیکار میکردی
ات : آب نوش جان میکردم
الانم میخوام دوباره بخورم
برگشتم سمت یخچال دوباره آب خوردم که یهو گف
کوک : این جوری نخور
ات : چرا؟
کوک : دور لبات خیس میشه
ات : خب؟ عادتمه
ادامه پست بعد
۱۴.۵k
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.