خانواده
پارت 41
کوک: بعد چند دقیقه که رفتم اتاقم دیدم ماشینامو ریخته زمین و بازی کرده و خودش گرفته خوابیده..بلندش کردم و پتومو زدم کنار و خوابوندمش رو تختم که یاد قدیما افتادم که با ا/ت میخوابیدیم اینجا..بعضی موقع ها هک من میموندم خونشون..هعیی چه روزگاری الان دوتامون یک پسر داریم..یک پسر خوشگل
ا/ت: رفتم داخل اتاق کوک که دیدم کوم غرق فکره و به یونگ رو تخت دراز کشیده و خوابیده زل زده*..یکی دوتا بشکن زدم تا به خدش بیاد..الووو..از اتاق فرمان ا/ت به ا/ت فرمان کوک..اوضاع روبه راهه
کوک : ( پوکر)..نمیبینی بچه خوابیده بشکن نزن
ا/ت: چشم آقای دکتر..بیا بریم بیرون
کوک: میترسم بچه بیدار شه و گریه کنه
ا/ت: نترس اینقدر خسته شده مخع خوابیده وگرنه نمیخوابید
کوک: بریم پس
ا/ت: خودمم خوابم مياد ولی گشنمه
کوک: بعد چند دقیقه که رفتم اتاقم دیدم ماشینامو ریخته زمین و بازی کرده و خودش گرفته خوابیده..بلندش کردم و پتومو زدم کنار و خوابوندمش رو تختم که یاد قدیما افتادم که با ا/ت میخوابیدیم اینجا..بعضی موقع ها هک من میموندم خونشون..هعیی چه روزگاری الان دوتامون یک پسر داریم..یک پسر خوشگل
ا/ت: رفتم داخل اتاق کوک که دیدم کوم غرق فکره و به یونگ رو تخت دراز کشیده و خوابیده زل زده*..یکی دوتا بشکن زدم تا به خدش بیاد..الووو..از اتاق فرمان ا/ت به ا/ت فرمان کوک..اوضاع روبه راهه
کوک : ( پوکر)..نمیبینی بچه خوابیده بشکن نزن
ا/ت: چشم آقای دکتر..بیا بریم بیرون
کوک: میترسم بچه بیدار شه و گریه کنه
ا/ت: نترس اینقدر خسته شده مخع خوابیده وگرنه نمیخوابید
کوک: بریم پس
ا/ت: خودمم خوابم مياد ولی گشنمه
۱۳.۳k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.