پارت ۸ :مدرسه من
ویو سوآ: رسیدم بار و رفتم تو ( انتظار داشتی چی بشه🙂😂) رو یکی از میز ها نشستم و یه سو جو ۶۰ درجه سفارش دادم و بعد از سه پیک خیلی مست شده بودم
ویو کوک : امشب میخواستم برم بار به هیون (هیون دست راست کوک)
گفتم کل بارو واسه این شب بخره رفتم تو بار همه بیرون رفته بودن بجز یه دختر که خیلی مست کرده بود رفتم جلو دیدم که سو آ هستش گفتم : به به خانم پارک
سوآ : تو کی هستی ؟ها
کوک: منو نمیشناسی (صورتشو نزدیک صورت سو آ کرد)
سوآ: الان یادم اومد تو کوکی اره کوکی
کوک : خوب صمیمی میشی
کوک: همه برید بیرون
همه رفتن بیرون و سو آ رو بردم تو اتاق و درو قفل کردم و گذاشتمش رو تخت و بعد لالا کردن (منحرف های بدبخت من پاکم😂) ( خودتون یه چیزی تصور کنیید خوب🙂)
ویو سوآ :صبح با نور آفتاب که به چشمم خورد بلند شدم دیدم تو ی اتاق خیلی شیکی بودم رومو برگردوندم کوک بود گفت
کوک: بیا بخواب
سوآ : من اینجا چیکار میکنم
کوک: نگو که زحماته دیشبم رو یادت رفته میکشمت ها
سو آ : تازه یادم اومد دیشب چه غلطی کردم تازه خودم تحریکش کردم شکمم درد میکرد که به خودم پیچیدم
کوک : درد داری ؟ بیا ببرمت حموم ( نگاه شیطانی)
سوآ : دیشب به حد کافی فلجم کردی آقای جئون
کوک: یااا حموم عادی میگم
سو آ : باشه قبول
ویو ادمین گلتون 🌺🌹
(خلاصه کوک و سوآ رفتن حموم و حموم کردن حالا بریم سراغ زوج اصلیمون )
ویو یون سو : خب الان اخرین روزه پر.یودیمه کلا ۳ روز طول میکشه امروز مدرسه نداشتیم و رفتم بیرون تا هوا بخورم تو پارک بودم چی ایییی دو نفر خیلی وحشیانه همو میبوسن چندشم شد رفتم کافه نشستم و یه آمریکانو سفارش دادم و منتظر بودم تا بیاد که یهو----------
خماریییی
خب حمایت اصلا نمیکنید از الان به بعد شرط میزارم
شرط ها :
لایک : ۳
کامنت: ۲
خدافظ اکور پکور ها 😊😐😂
ویو کوک : امشب میخواستم برم بار به هیون (هیون دست راست کوک)
گفتم کل بارو واسه این شب بخره رفتم تو بار همه بیرون رفته بودن بجز یه دختر که خیلی مست کرده بود رفتم جلو دیدم که سو آ هستش گفتم : به به خانم پارک
سوآ : تو کی هستی ؟ها
کوک: منو نمیشناسی (صورتشو نزدیک صورت سو آ کرد)
سوآ: الان یادم اومد تو کوکی اره کوکی
کوک : خوب صمیمی میشی
کوک: همه برید بیرون
همه رفتن بیرون و سو آ رو بردم تو اتاق و درو قفل کردم و گذاشتمش رو تخت و بعد لالا کردن (منحرف های بدبخت من پاکم😂) ( خودتون یه چیزی تصور کنیید خوب🙂)
ویو سوآ :صبح با نور آفتاب که به چشمم خورد بلند شدم دیدم تو ی اتاق خیلی شیکی بودم رومو برگردوندم کوک بود گفت
کوک: بیا بخواب
سوآ : من اینجا چیکار میکنم
کوک: نگو که زحماته دیشبم رو یادت رفته میکشمت ها
سو آ : تازه یادم اومد دیشب چه غلطی کردم تازه خودم تحریکش کردم شکمم درد میکرد که به خودم پیچیدم
کوک : درد داری ؟ بیا ببرمت حموم ( نگاه شیطانی)
سوآ : دیشب به حد کافی فلجم کردی آقای جئون
کوک: یااا حموم عادی میگم
سو آ : باشه قبول
ویو ادمین گلتون 🌺🌹
(خلاصه کوک و سوآ رفتن حموم و حموم کردن حالا بریم سراغ زوج اصلیمون )
ویو یون سو : خب الان اخرین روزه پر.یودیمه کلا ۳ روز طول میکشه امروز مدرسه نداشتیم و رفتم بیرون تا هوا بخورم تو پارک بودم چی ایییی دو نفر خیلی وحشیانه همو میبوسن چندشم شد رفتم کافه نشستم و یه آمریکانو سفارش دادم و منتظر بودم تا بیاد که یهو----------
خماریییی
خب حمایت اصلا نمیکنید از الان به بعد شرط میزارم
شرط ها :
لایک : ۳
کامنت: ۲
خدافظ اکور پکور ها 😊😐😂
۴۶۹
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.