پارت ۸
ویو راوی
دستای ته هنوز دور کمر کوک هنوز تو شوک بودن که یکی با سرعت به ته خورد و باعث شدن بیوفته رو کوک لباشون بهم بخوره
کوک از خجالت قرمز شده بود ته از خودش جدا کرد از سرجاش بلند شد بدو بدو به سمت دستشویی رفت
کوک : وای این چه کاری بود ( گاز گرفتن لبش )
کوک : حالا با چه روی تو چشاش نگاه کنم 😱
از دستشویی خارج شدم تو راه رو جیمین دیدم با دستم به پهلوش زدم که دیدم
مکالمه کوک و جیمین
جیمین : کوک چرا لپات قرمزه ؟
کوک : ..... ( طریف کرد قضیه رو )
جیمین : عیب نداره کوک اتفاقی بود
کوک : باشه
تا دیدم ته داره به سمت ما میاد زود به سمت کلاس رفتم
ته : این چشه
جیمین: خجالت میکشه
ته : از کی
جیمین: از تو
ته : ( خنده )
جیمین: برو از دلش دربیار
ته : باشه جیمین من از کوک خوشم میاد
جیمین: وات 😶 زدی تو کار گی بودن
ته : اره من دوسش دارم امروزم اعتراف میکنم
جیمین : ....
زنگ کلاس خورد معلم آمد درس داد زنگ خونه ها خورد
ویو کوک
کیفمو برداشتم به پشتم کردم به مسیریم ادامه دادم داشتم از مدرسه کمی دور شده بود که ......
پایان 😁
دستای ته هنوز دور کمر کوک هنوز تو شوک بودن که یکی با سرعت به ته خورد و باعث شدن بیوفته رو کوک لباشون بهم بخوره
کوک از خجالت قرمز شده بود ته از خودش جدا کرد از سرجاش بلند شد بدو بدو به سمت دستشویی رفت
کوک : وای این چه کاری بود ( گاز گرفتن لبش )
کوک : حالا با چه روی تو چشاش نگاه کنم 😱
از دستشویی خارج شدم تو راه رو جیمین دیدم با دستم به پهلوش زدم که دیدم
مکالمه کوک و جیمین
جیمین : کوک چرا لپات قرمزه ؟
کوک : ..... ( طریف کرد قضیه رو )
جیمین : عیب نداره کوک اتفاقی بود
کوک : باشه
تا دیدم ته داره به سمت ما میاد زود به سمت کلاس رفتم
ته : این چشه
جیمین: خجالت میکشه
ته : از کی
جیمین: از تو
ته : ( خنده )
جیمین: برو از دلش دربیار
ته : باشه جیمین من از کوک خوشم میاد
جیمین: وات 😶 زدی تو کار گی بودن
ته : اره من دوسش دارم امروزم اعتراف میکنم
جیمین : ....
زنگ کلاس خورد معلم آمد درس داد زنگ خونه ها خورد
ویو کوک
کیفمو برداشتم به پشتم کردم به مسیریم ادامه دادم داشتم از مدرسه کمی دور شده بود که ......
پایان 😁
۶.۳k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.