پارت21
پارت21
ا.ت: به خدمتکار بگو برام درست کنه
کوک: نه
ا.ت: چرا
کوک: بریم بیرون
ا.ت: خستم
کوک: بیا
کوک دستمو گرفت سوار ماشینم کرد
کوک:خوش میگذره
رفتیم یه فروشگاهی یه بستنی خریدم
ا.ت: کوکی یه چیز دیگه ای هم بخرم(کیوت)
کوک: عزیزم بیا از هرچی که اینجا هست بخر
ا.ت: خیلی زیاده
کوک: نه زیاد نیست
کوک کلی چیز گذاشت تو سبدم
کوک: عزیزم چیز دیگه ای نمیخوای
ا.ت: نه
کوک:خب برو تو ماشین من میارمشون
ا.ت: باشه
رفتم تو ماشین بعد از چندی دقیقه کوک هم اومد
کوک: بریم یکم دور بزنیم
ا.ت: کوک دست خودم نیست که خودت میدونی بخاطر همین بود کلی خوراکی خریدم
کوک:عزیزم نوش جونت بیا اینم بستنی
ا.ت: مرسی
کوک: خب عزیز دلم من کار دارم
ا.ت: خب میخوای بری
کوک: اگه میخوای تا ببرمت خونه
ا.ت: خیلی از خونه که دوریم
کوک:اگه میخوای باهام بیا
ا.ت: چی نه اگه میخوای برو من با تاکسی میرم
کوک: من بهت اجازه نمیدم با تاکسی بری بیا با خودم
ا.ت: خب باشه بیا گوشیت بابا داره زنگ میزنه
کوک: الو
پ.ک: الو کجایی
کوک: با ا.ت اومدم بیرون
پ.ک: با ا.ت
کوک: آره
پ.ک: هنوز قانون یادت رفته
کوک: چه قانونی
پ.ک: شما فقط حق دارید شب پیشهم بخوابید نه باهاش بری بیرون نه بغلش کنی نه قربون صدقش بری
کوک: بابا من میخوام قانون بشکونم
پ.ک: یعنی چی
کوک: مگه میشه با ا.ت جایی نرم
پ.ک: خب تو بیا خونه
کوک: باشه خداحافظ قطع کرد
ا.ت: بد میشه براتا
کوک: نه اخه ولش کن رسیدیم
#کوک
#فیک
#سناریو
ا.ت: به خدمتکار بگو برام درست کنه
کوک: نه
ا.ت: چرا
کوک: بریم بیرون
ا.ت: خستم
کوک: بیا
کوک دستمو گرفت سوار ماشینم کرد
کوک:خوش میگذره
رفتیم یه فروشگاهی یه بستنی خریدم
ا.ت: کوکی یه چیز دیگه ای هم بخرم(کیوت)
کوک: عزیزم بیا از هرچی که اینجا هست بخر
ا.ت: خیلی زیاده
کوک: نه زیاد نیست
کوک کلی چیز گذاشت تو سبدم
کوک: عزیزم چیز دیگه ای نمیخوای
ا.ت: نه
کوک:خب برو تو ماشین من میارمشون
ا.ت: باشه
رفتم تو ماشین بعد از چندی دقیقه کوک هم اومد
کوک: بریم یکم دور بزنیم
ا.ت: کوک دست خودم نیست که خودت میدونی بخاطر همین بود کلی خوراکی خریدم
کوک:عزیزم نوش جونت بیا اینم بستنی
ا.ت: مرسی
کوک: خب عزیز دلم من کار دارم
ا.ت: خب میخوای بری
کوک: اگه میخوای تا ببرمت خونه
ا.ت: خیلی از خونه که دوریم
کوک:اگه میخوای باهام بیا
ا.ت: چی نه اگه میخوای برو من با تاکسی میرم
کوک: من بهت اجازه نمیدم با تاکسی بری بیا با خودم
ا.ت: خب باشه بیا گوشیت بابا داره زنگ میزنه
کوک: الو
پ.ک: الو کجایی
کوک: با ا.ت اومدم بیرون
پ.ک: با ا.ت
کوک: آره
پ.ک: هنوز قانون یادت رفته
کوک: چه قانونی
پ.ک: شما فقط حق دارید شب پیشهم بخوابید نه باهاش بری بیرون نه بغلش کنی نه قربون صدقش بری
کوک: بابا من میخوام قانون بشکونم
پ.ک: یعنی چی
کوک: مگه میشه با ا.ت جایی نرم
پ.ک: خب تو بیا خونه
کوک: باشه خداحافظ قطع کرد
ا.ت: بد میشه براتا
کوک: نه اخه ولش کن رسیدیم
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۱.۹k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.