p: 2
گذاشتم و تا اومدم برم مچ دستمو گرفت
_ ولی من شیرتوت فرنگیم میخواستم
چشماش اون چشمایی که ازشون وحشت داشتم اون نگاهای ترسناکش کابوسم شده بود و بدتر ازون نزدیک شدن بهش عذابِ هر دقیقم بود
آنیتا:نگفتی ولی
نگاه بدی بهم انداخت و گفت
_مگه نمیدونی همیشه باید برام بیاری
انیتا: ولی.......
نزاشت حرفمو کامل کنم و کوبوند رو میز و گفت
_چقد تو بدرد نخوری گمشو برام بیار
بغض بدی باز مهمون گلوم شده بود بغضی که همیشه دلیلش اون پسر و رفتاراش بودن
برای گرفتن شیر توت فرنگی دوباره از کلاس بیرون رفتم و طبق خواستش ی شیر توت فرنگی گرفتم
زنگ خورده بود و همه به سمت کافه راه افتاده بودن بین این جمعیت موهای صورتی و بلندش خودنمایی میکرد
به سمتم اومد و شیر توت فرنگیو ازم گرفت نی زد توش و یکم خورد ازش و گفت
_مزش افتضاحِ دقیقا مثل خودت فاسد و بدرد نخور
با حرکت یهوییش باعث تعجب همه شد مخصوصا خوده من
_ ولی من شیرتوت فرنگیم میخواستم
چشماش اون چشمایی که ازشون وحشت داشتم اون نگاهای ترسناکش کابوسم شده بود و بدتر ازون نزدیک شدن بهش عذابِ هر دقیقم بود
آنیتا:نگفتی ولی
نگاه بدی بهم انداخت و گفت
_مگه نمیدونی همیشه باید برام بیاری
انیتا: ولی.......
نزاشت حرفمو کامل کنم و کوبوند رو میز و گفت
_چقد تو بدرد نخوری گمشو برام بیار
بغض بدی باز مهمون گلوم شده بود بغضی که همیشه دلیلش اون پسر و رفتاراش بودن
برای گرفتن شیر توت فرنگی دوباره از کلاس بیرون رفتم و طبق خواستش ی شیر توت فرنگی گرفتم
زنگ خورده بود و همه به سمت کافه راه افتاده بودن بین این جمعیت موهای صورتی و بلندش خودنمایی میکرد
به سمتم اومد و شیر توت فرنگیو ازم گرفت نی زد توش و یکم خورد ازش و گفت
_مزش افتضاحِ دقیقا مثل خودت فاسد و بدرد نخور
با حرکت یهوییش باعث تعجب همه شد مخصوصا خوده من
۸.۶k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.