من این آلارم کوفتیمو بجایه اینکه رو am بزارم ک بره براصب
گوزاشتم رو pm بعد من امتحان علوممو 5 فصله آخرو نخونده بودم.. گزاشتم صب بیدار شم کامل بخونم علاوه بر پی دی افی ک استاد میفرسته.. هیچی..بابام ساعت 6 و 10 دیقه بیدارم مرده میگه.. تو نمیخای پاشی؟بیست دیقه دیگه سرویس میاد...من با سرعت جت کلی تف تو روح خودمو و اون مدیره پدصگم ک چرا گزاشته امتحانو برای شنبه انداختم...من از یه پی دی افه 12 صفحه ای 2 صفحه رو هول هولکی نوشتم رفتم پایین سرویسم دهن ملتو سرویس کرد انقد زنگ زد به گوشیم..رفتم تو سرویس...از کل اون 10 دیقه ای ک تا مدرسه وقت داشتم نهایتن میشه گف 5 تا سوالو درست فهمیدم...تازه هیچ شکلی هیچ آزمایشی هم نخونده بودم...دهنم مبارک شده بود اون موقع بود ک به شماونده یکتا ایمان آوردم...تو صبحگاهمون اکیپ ما بلند ترین صدا رو برای ذکر خوندن تو جمع داشت..هیچی رفتیم بالا ...اومدن چک کنن پی دی افارو ما نوشتیم یانه ..پاشودم از اون ردیف جزوه ی یه بنده خودایی رو برداشتم تا اومد مال منو چک کنه گفتم اینو من نوشتم این رد شد تا رف اونو بهش پس دادم این بخیر گذشت...سر امتحان هرچی صلوات بود بر روح خاندان پیامبر و خار ..چیزه...طایفه و به اندازه ی یه عربستان فک کنم صلوات فرستادم تا مثلنننننننننننننننننن شماونده یکتا کمکم کنه🤣🤣🤣🤣🤣
سر امتحان سه ساعت سر دو تا سوال مونده بودم نوشته بودم ولی شک داشتم...سه ساعتتتتتت منتظر بودم یهو استاد اومد بالا سرم گف چته چرا نمیدی دوساعت چص..چیزه هی ناله ..ینی فریاد از پشیمانی میگشونوی؟ گفتم اینارو شک دارم گف پاشو برو بده برگتو بچههههه همشون درستن برو دوساعت سر اینا موندی؟ *بنده برگانم ریخته* رفتم برگه رو بدم به مراقب میخام بدم میگه نههههه اصلنننننن من بلدددد نیستممممم هیچ سوالیووو برو بشین بنویس...
من: باباااا میخام برگمو بدممم
*اصن نمیزاره حرف بزنم*
مراقبه: اصلننن اجازهههه نمیدممم هیچ سوالی رو جواب نباید بدننن نه اصلننننننن
منم دیگه اون رویه صگم داش بالا میومدددددد این برگه و کارت ورودمو روگزاشتم رو میز دیگه منتظر هیچ نوع حرفی نموندم....سرویسمم اومدهههه بودددد دویدم ک اصن گیرم نندازن هیچی دیگه امروز به خیر گذشت😑🚬
ینی تاحالا انقد بگا..چیزه گند نزده بودم اولین امتحانمه اینطوری شدههههه تا حالا همچین چیزی براتون پیش اومدههههه یا من انقد ریدهشانسم؟
سر امتحان سه ساعت سر دو تا سوال مونده بودم نوشته بودم ولی شک داشتم...سه ساعتتتتتت منتظر بودم یهو استاد اومد بالا سرم گف چته چرا نمیدی دوساعت چص..چیزه هی ناله ..ینی فریاد از پشیمانی میگشونوی؟ گفتم اینارو شک دارم گف پاشو برو بده برگتو بچههههه همشون درستن برو دوساعت سر اینا موندی؟ *بنده برگانم ریخته* رفتم برگه رو بدم به مراقب میخام بدم میگه نههههه اصلنننننن من بلدددد نیستممممم هیچ سوالیووو برو بشین بنویس...
من: باباااا میخام برگمو بدممم
*اصن نمیزاره حرف بزنم*
مراقبه: اصلننن اجازهههه نمیدممم هیچ سوالی رو جواب نباید بدننن نه اصلننننننن
منم دیگه اون رویه صگم داش بالا میومدددددد این برگه و کارت ورودمو روگزاشتم رو میز دیگه منتظر هیچ نوع حرفی نموندم....سرویسمم اومدهههه بودددد دویدم ک اصن گیرم نندازن هیچی دیگه امروز به خیر گذشت😑🚬
ینی تاحالا انقد بگا..چیزه گند نزده بودم اولین امتحانمه اینطوری شدههههه تا حالا همچین چیزی براتون پیش اومدههههه یا من انقد ریدهشانسم؟
۷.۲k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.